انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Sprinkle, shower, spritz, spread in droplets, spatter | پاشل، تویول، خورول، تیتول، پریشان
| افشان یا /فِشان/، بن مضارع افشاندن و یا صیغۀ امر فعل افشاندن و زمانۀ حال فعل افشاندن، فشاندن الف- به معنی ریختن - پراگنده ساختن - پاشیدن که زمانۀ استمرار آن افشانده- ماضی آن افشاند یا افشانید میباشد ب- پراگنده، منتشر، متفرق، پاشان، افشانیده شده، پریشان شده، افشانده، (صفت) . / هاشمیان | صیغۀ امر | دری | /af.shaan/ | افشان |
Sprayed, besprent, scattered, winnowed | | صیغۀ ماضی فعل افشاندن، مفرد غایب که افشانید نیز نوشته و تلفظ میشود. | صیغۀ ماضی | دری | /af.shaand/ | افشاند |
To scatter/sprinkle/shake off/dissipate/spraywinnow | تویول، خورول، پاشل، له یو بل نه جلا کول
|
و یا افشانیدن، پاشیدن, ریختن, پخش کردن, متفرق کردن, پراکنده وپریشان کردن, از هم جدا کردن
| مصدر متعدی | دری | /af.shaan.dan/ | افشاندن |
Watering can, watering pot | | آب پاش، وسیلهٔ برای پاشاندن و افشاندن مایعات به فشار بیشتر و قطرات بسیار کوچکتر نزدیک به بخار، گرد پاش، دواپاش، سپری
| اسم آلت | دری | /af.shaa.na/ | افشانه |
To scatter، to sprinkle, to shake off | تویول، خورول، پاشل، له یو بل نه جلا کول
| و یا افشاندن، پاشیدن, ریختن, پخش کردن, متفرق کردن, پراکنده وپریشان کردن, از هم جدا کردن
| مصدر جعلی | دری | /af.shaa.nee.dan/ | افشانیدن |