انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Fable, fiction | خیالي کیسه، نکل، داستان، حکایت
| قصه داستان حکایت که میتواند هم حقیقی باشد و هم حقیقی نباشد. سرگذشت - روایت - داستان - اسطوره. به نام فسانه هم تحریر و تقریر می شود. "افسانه" به معنای داستانها یا روایتهایی است که معمولاً تخیلی و خیالی هستند و از نسلهای گذشته به نسلهای بعدی منتقل شدهاند. این داستانها اغلب به رویدادهای شگفتانگیز، شخصیتهای قهرمان یا موجودات خارقالعاده میپردازند و در بسیاری از فرهنگها به عنوان بخش مهمی از میراث فرهنگی و ادبی به شمار میروند. برای مثال: افسانههای یونانی مانند داستانهای هراکلس و زئوس نیز نمونههایی از افسانههای کهن هستند.
| اسم | دری | /af.saa.na/ | افسانه |
storyteller | کیسه ویونکی، داستان ویونکی
| افسانه گو، قصه گو، داستان سرا، سرایندۀ افسانه | اسم فاعل - صفت | ترکیب دری و دری | /af.saa.na.sa.raa/ | افسانه سرا |
Narration, Inventing stories, story making, story telling | | افسانه ، قصه سازی، حکایت پردازی. "افسانهپردازی" به معنای خلق یا ساخت داستانهای افسانهای و معمولاً به تولید داستانهایی اشاره دارد که ممکن است بهطور واقعی اتفاق نیفتاده باشند، اما با عناصر تخیلی، ماورایی یا اسطورهای روایت میشوند. این مفهوم میتواند در زمینههای مختلفی به کار رود.
| اسم مصدر مرکب | ترکیب دری و دری | /af.saa.na.par.daa.zee/ | افسانه پردازی |
Fables maker, story maker | د افسانې جوړونکی، د افسانې ترتیبونکی، د افسانې تخلیقونکی، سناریو لیکونکی
| خالق افسانه، قصه ساز، سناریو نویس، سازندۀ افسانه و ترتیب دهندۀ آن | اسم فاعل - صفت - اسم مرکب | ترکیب دری و دری | /af.saa.na.saaz/ | افسانه ساز |
Narration, Inventing stories, story making, story telling | | افسانه پردازی، قصه سازی، حکایت سازی, "افسانهسازی" به معنای خلق یا ساختن داستانهای افسانهای است و معمولاً به فرایند ایجاد داستانهایی اشاره دارد که ممکن است به صورت واقعی اتفاق نیفتاده باشند، اما بهصورت تخیلی و با عناصر شگفتانگیز یا ماورایی روایت میشوند. این مفهوم میتواند در زمینههای مختلفی به کار رود، از جمله:
ادبیات: در خلق داستانهای ادبی که با عناصر افسانهای، اسطورهای یا تخیلی همراه هستند. سینما و تلویزیون: در تولید فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که به افسانهها و داستانهای تخیلی پرداختهاند. فرهنگ و جامعه: به معنای ساختن یا ایجاد داستانهای فرهنگی که ممکن است نمادها یا باورهای خاصی را نمایان کنند.
| اسم مصدر مرکب | ترکیب دری و دری | /af.saa.na.saa.zee/ | افسانه سازی |
??? | | کسی که افسانه ای و سرگذشت و یا قصه ای و حکایت می سازد یا می نویسد؛ گویندۀ افسانه، که حرف دروغ و باور نکردنی بزند
| اسم فاعل - صفت - اسم مرکب | ترکیب دری و دری | /af.saa.na.ne.gaar/ | افسانه نگار |
??? | | عمل افسانه نگار، قصه نویسی، افسانه پردازی، حکایت گویی
| اسم مصدر مرکب | ترکیب دری و دری | /af.saa.na.ne.gaa.ree/ | افسانه نگاری |
??? | | قصه مانند، به شکل اسطوره ها، حکایت مانند، چون بیانی از سرگذشت، داستان گونه
| اسم مشتق مرکب - صفت | ترکیب دری و دری | /af.saa.na.waar/ | افسانه وار |