انگلیسی | پښتو | معلومات مکملتر | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Diacritics, ( to make reading, meaning and pronunciation easy) | نښه ایښودل. په کلماتو د نښو ايښودل چې د بیان حالت یې ساده او روان شي
| بحث حاضر اِعراب و اِعجام که چگونه بمیان آمدند و بحث جانبی آن | اِعراب به کسر الف به معنی وضاحت دادن کلمه ها هم برای معنی و هم برای تلفظ درست (یا نشانه ها) در لغت به معنی واضح ساختن، به منظور بیان زیبا و با فصاحت و به منظور ظاهر کردن اصل معانی و تلفظ درست است، آشکارا کردن، واضح و روشن گردانیدن، آشکارا و روشن ساختن، تصحیح کردن، نیکو ساختن و واضح گفتن کلام، در سخن لحن نکردن. در خط او چو نقطه و اعراب بنگرم *** حال رخ برهنۀ ایمان شناسمش (خاقانی ) گر نبود جمله را اِعراب ونظم *** کی شناسی فرق بین جُنگ و جَنگ ( مسعود فارانی ) | مصدر متعدی - اسم مصدر | عربی | /e'.raab/ | اعراب / اِعراب |