انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Prepare, get ready, make preparations, arrange things, make provision | چمتو کول، تیارول، حاضرول
| بسیج کردن، آماده کردن، تیار کردن، مهیا ساختن، حاضر ساختن. مثلاً: برای سفر، مقدمات لازم را اعداد کردند.
(یعنی وسایل و شرایط سفر را آماده کردند.)
| مصدر متعدی | عربی | /e'.daad/ | اعداد / اِعداد |