په شعر کې د پوښتنې یو صنعت دی چې د شعر یو بیت ورته ویل کیږي او د نظر وړ توري پوښتنه ځینې کیږي
الست . [ اَ ل َ ] (ع جملۀ فعلیۀ استفهامی) در عربی تاء آن مضموم است ولی دری زبانان به سکون آن تلفظ میکنند به معنی آیا نیستم ؟ یا آیا نباشم ؟ الف در اول آن برای استفهام ، و «لست » صیغه ٔ متکلم وحده از «لیس » است ، و لفظ «الست » اشاره است به آیۀ «الست بربکم ؟ قالوا: بلی ». (قرآن 172/7). جزء آیه ای از قرآنست یعنی خداوند تعالی قبل از خلق اجساد به ارواح فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم ؟ گفتند بلی. در تفسیر کشف الاسرار (ج 3 ص 784) درباره ٔ آیه ٔ «و اذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی شهدنا...» (قرآن 172/7) روایتی از ابی بن کعب آمده است که ترجمه ٔ آن چنین است : «خدای تعالی آن روز (روز خلقت آدم ) همه ٔ آنچه را تا روز رستاخیز به هستی می آمد فراهم آورد، پس آنان را ارواح ساخت سپس آنان را صورت بخشید و ایشان را بسخن آورد و با ایشان سخن گفت و از آنان عهد و پیمان گرفت و آنان را بر خودشان گواه کرد و فرمود: آیا من خدای شما نیستم ؟ گفتند: آری ،گواه شدیم . آنگاه فرمود: تا شما در روز رستاخیز نگویید که ما از رستاخیز ناآگاه بودیم ... بدانید که شمارا جز من خدایی نیست چیزی را به من شریک مدانید، و من رسولان خود را بسوی شما میفرستم تا پیمان مرا بیادتان آرند و کتابها بشما خواهم فرستاد. گفتند: گواهی میدهیم که تو خدای مایی و جز تو ما را خدایی نیست . در آن روز گروهی از روی طوع و گروهی از روی تقیه اقرار کردند و خدای بر این پیمان گرفت ، شیخ طبرسی در ضمن بیان اقوال، قول مذکور را رد کرده گوید: قول دوم اینست که خداوند بنی آدم را از اصلاب پدرانشان به ارحام مادرانشان بیرون آورد و پس از آن ایشان مراحلی چند پیمودند تا آنکه بشر کامل و مکلف شدند، سپس آثار صنع خود را به آنان نمود و ایشان را به معرفت دلایل توحیدراهنمایی کرد، گویی آنان را بر این امر گواه کرد و گفت : الست بربکم ؟ و آنان گفتند: بلی ، بنابراین معنی اشهاد در این آیه راهنمایی بشر به توحید بوسیلۀ آفرینش خود اوست زیرا به وی خردی داد تا بوسیلۀ آن راه یگانه پرستی را پیش گیرد. خلاصۀ این قول که شیخ طبرسی ظاهراً آن را پسندیده ، اینست که اشهاد فطری و نظیر زبان حال است و اگر عالم ذری نیز وجود داشته باشد آیه بدان ناظر نیست . رجوع به تفسیر مجمعالبیان شود.
بر اساس اين آيه شريفه، قبل از ورود به عالم دنيا، خداوند از انسانها پيمانهايي گرفته که با توجه به محتواي اين آيه، به آن عهد ألست، يا روز ألست و در بعضي تعابير به آن عالم ذر (عالمي که در آن انسانهابه صورت موجوداتي ريز و ذرّاتي پراکنده بودند) گفته مي شود. متن و ترجمه آيه از اين قرار است: ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَن تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِينَ﴾: «و به يادآر که خداي تو، از پشت فرزندان آدم ذريّه آنها رابر گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت که آيا من پروردگار شما نيستم؟ همه گفتند بله ما به خدايي تو گواهي مي دهيم. اين کار براي آن بود که ديگر در روز قيامت نگويند ما از اين واقعه غافل بوديم». مفسرّين در تفسير اين آيه اقوال متعدّدي دارند که مشهورترين آنها اين دو قول است:۱) طبق روايات، پس از خلقت حضرت آدم، همه فرزندان او تا پايان دنيا به صورت ذرّات ريز و پراکنده همچون مورچگان از پهشت او بيرون آمده، مورد خطاب و سؤال الهي قرار گرفتند و به قدرت الهي به ربوبّيت خدا اعتراف کردند. سپس همه به صلب و گل آدم برگشتند تا به تدريج و به طور طبيعي به اين جهان بيايند. اين عالم را، عالم ذرّ و آن پيمان را پيمان ألست مي گويند. (اصول کافي -ج٢، ص۱۳)امام صادق × فرمودند: (بعضي از ذرّيه آدم در عالم ذرّ، به زبان اقرار کردند ولي ايمان قلبي نداشتند) از پيامبر اکرم | نيز نقل شده که اين اقرار روز عرفه انجام شده است).٢) مراد از عالم ذرّ، همان پيمان فطرت و تکوين مي باشد. يعني هنگام خروج فرزندان آدم × از صلب پدران به رحم مادران که ذرّاتي بيش نيستند، خداوند فطرت توحيدي و حق جويي را در سرنوشت آنها مي نهد و اين سرّالهي به صورت يک حسّ دروني، در نهاد و فطرت همه به وديعت نهاده مي شود. همچنين در عقل و خردشان، خداباوري به صورت يک حقيقت خودآگاه، نقش مي بندد و لذا فطرت و خرد بشري به ربوبّيت خداوند گواهي مي دهد و لذا وقتي در بعضي روايات از امام صادق × درباره فطرت سئوال شد حضرت فطرت را همان عالم ذرّ دانستند. البته در برخي روايات، اثر عاّلم ذرّ است نه خود آن.بنابراين انسانها در زمان و موقفي اقرار کرده ولي آن را فراموش کرده اند و اثر آن اقرار اين است که «گرايش دل به سوي خداست»