انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Notification, informing, telling, apprising, alerting | خبرېدل، پوهېدل، پېژندنه، پوهه
| | اِطلاع- واقف گردیدن، آگاه شدن آگاهی، خبر، شناسائی، علم، معرفت، وقوف، جمعِ آن اطلاعات میباشد
| مصدر لازم - اسم مصدر | عربی | /et.laa'/ | اطلاع |
Notification, Informing, the action of notifying someone of something | | | مطلع ساختن، خبر دادن، خبر رسانی، واقف ساختن، آگاهی، آگاه گرداندن، جمع آن اطلاعات | اسم مصدر مرکب | ترکیب دری و عربی | /et.laa'.ra.saa.nee/ | اطلاع رسانی |
Informations, facts | خبرول، خبر ورکول، استخبارات
| اطلاعات میتوانند از منابع مختلفی مانند
متون، دادهها، اخبار، تصاویر، صداها و سایر رسانهها جمعآوری شوند. این
اطلاعات در موقعیتها و برای اهداف مختلف میتوانند ارزش داشته باشند. به
عبارت دیگر، اطلاعات با استفاده از دادهها و مشخصات می توانند به دانش،
بینش و تصمیمگیری کمک کنند | طلاعات به دادهها، مطالب و جزئیاتی اشاره دارد، که به صورت سازماندهی شده و منسجم، دانش و درک را ایجاد می کنند. اطلاعات به دادههایی اطلاق میشود که به شکلی منسجم و مفهومی ترتیب داده شدهاند، تا معنا و مفهومی خاصی را منتقل کنند
| اسم جمع - اسم معنی | عربی | /et.laa'.aat/ | اطلاعات |
Military intelligence | د جگړې استخبارات، نطامي پوهه، عسکري اخبار، د جگړې اخبار
| کلمۀ عربیست در لهجۀ فارسی ایران کشور همسایه استعمال بیشتر دارد | استخبارات محاربوی، آگاهی های نظامی، اخبار نظامی و عسکری، اخبار جنگی | اسم مرکب | ترکیب دری و عربی | /et.laa'.aa.te.jan.gee/ | اطلاعات جنگی |
Notifications | د پوهولو یا خبرولو پاڼه، هغه رسمي پاڼه چې په دفترونو کې د اطلاعاتو د رسولو له پاره ویشل کیږي
| | کلمۀ عربی، به معنی آگاهی نامه - ورقۀ رسمی که در دوائر برای تکثیر اطلاعات به کار میرود. که امروز همه دیجیتال شده اند و کمتر در دفاتر از همچو اطلاعیه ها استفاده میشود. / هاشمیان | اسم | عربی | /et.laa.'i.ya/ | اطلاعیه |