انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Attenuate, weaken, enfeeble, debilitate, incapacitate, sap one's strength, enervate, tire, exhaust | بېځواکه کول، سستول، ضعیفول
| سُست کردن، ضعیف کردن، ناتوان ساختن، لاغر ساختن، کسی را کمزور کردن، کم دوام کردن. «اِضعاف» گاهی در متون رسمی و دینی یا علمی استفاده میشود، مثلاً: دشمن با اِضعاف روحیه مردم، به دنبال تضعیف جامعه بود.
(یعنی: با تضعیف یا شکستن روحیه مردم...)
| مصدر متعدی - اسم مصدر | عربی | /ez.'aaf/ | اضعاف / اِضعاف |