انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Deaf, lacking the power of hearing or having impaired hearing | کوڼ. هغه څوک چې اورېدل نه شي کولی | کسی که شنوایی ندارد یعنی کر است و چیزی را شنیده نمیتواند. در لغت ضد سمیع است . کر را گویند. کر و ناشنوا. کر و سخن ناشنو. ج ، صُم ّ، صُمّان . کلیاوه ذوالصمم ، و صمم به معنی انسداد گوش و ثقل سمع است. فاقد تجویف صماخ . مؤنث- صَمّاء. ج ، صُم ّ. کری سخت،
به اهتمام مسعود فارانی
| اسم - صفت | عربی | /as.sam/ | اصم |
Silence | | اِصمات- خاموش شدن، خاموش کردن، خاموش گردانیدن. "اصمات" جمع صَمْت است و به معنای سکوت یا بیصدا بودن است. این کلمه به خصوص در متون دینی، فلسفی یا ادبی به معنای عدم وجود صدا یا خاموشی اشاره دارد. مثالها: در جلسه، اصمات مطلق حاکم بود و هیچکس صحبتی نکرد.شب در جنگل با اصمات خاصی همراه است که به آرامش محیط کمک می کند.
| مصدر متعدی - اسم مصدر | عربی | /es.maat/ | اصمات |