انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Dry apricot | | زرد آلوی خشک که خسته نداشته و پله های زرد آلو چسپیده بالای هم باشند - به حیث میوۀ خشک خورده میشود - در افغانستان از اشتق و تخم یکنوع شوربای لذیذ می پزند که آنرا اشکنه خوانند.آنرا کِشته نیز گویند - تفاوت بین اشتق و کشته درینست که در وقت خشک کردن پله های کشته از هم دور میشوند. / هاشمیان | اسم ذات | دری | /ash.taq/ | اشتق |
Derivation, extraction, etymology | پرېکول، بېلول، نيمايي کول
| کلمۀ عربی، به معنی چیزی را شَق کردن - نیم کردن - شکافتن - گرفتن - شق کردن - جدا کردن - از هم شکافتن - پاره کردن، مشتق کردن. در علم مارفالوجی کلمه ای را از کلمۀ دیگر جدا ساختن که آنرا مشتق خوانند، مثلاً حکم ، حاکم ، محکوم - در علم بدیع هرگاه در یک مصراع سه کلمه از یک ریشه بکار رود آنرا اشتقاق خوانند | مصدر متعدی - اسم مصدر | عربی | /esh.te.qaaq/ | اشتقاق |
??? | | جمع اشتقاق یعنی جدا شدن ها، شگافتن ه، گرفتن کلمهٔ از کلمهٔ دیگر
| مصدر | عربی | /esh.te.qaa.qaat/ | اشتقاقات |
derivational, derivative | | ترکیب عربی و دری ، به معنی جدا شده - مشتق - فرعی | صفت | ترکیب دری و عربی | /ra.qaa.sak/ | اشتقاقی |
A special type of dry apricot | د کیشتې یو ځانگړی ډول دی
| یکنوع اشتق که از یکتوع زردآلوی مخصوص ساخته میشود | صفت | دری | /ash.ta.qee/ | اشتقی |