انگلیسی | پښتو | معلومات بیشتر | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Islam | تسلیوېدل، غاړه ايښودل، اسلام راوړل، مسلمان کېدل، هغه دين چې رسول الله صلي الله علېه وسلم او نورو نبيانو د خداي له طرفه راوړی دي، د خداي پاک غوره کړی دين ، محمدي دين | | «سلام»، «اسلام»، «سالم»، « سلیم »، «سلامتی » و «تسلیم» از یک ریشه مصدر عربی اند. > کسانیکه اسلام را تسلیم و گردن نهادن یا تسلیم مطلق معنی میکنند بدون شک اقدام و توطئه ایست بر علیه اسلام که با لطایف الحیل میخواهند چنین وانمود کنند که تسلیم و گردن نهادن به خداوند است . نوع عوامفریبی است ، به خصوص دسته های به ظاهر مسلمان ولی تروریستی حاضر جهانی است که جوانان را با تحریف کلمات قرآنی در انقیاد خود می آوردند، این تحریف ها با ریشه لغت همخوانی ندارد. > در عربی هر لغت باید با ریشه خود در ارتباط ذات البینی باشد یعنی از یک ریشه باشند، پس لغت «اسلام » از کلمهٔ «سلمه» مشتق شده است. «سلمه» بمعنی « سلامتی» > حالا کلمات ذیل را واضح نشان میدهیم که از ریشهٔ سلامتی چگونه به حقیقت می رسیم و از تحریف رهایی می یابیم. > سلیم: کسیکه سلامتی فکری و جسمی را که دور از آفت و مرض و بیماری باشد، می پذیرید. چون انسان خود مختارست. > اسلم : یعنی داخل شدن در سلامتی و سلامتی گزیدن. > تسلیم یعنی نوع سپردن خود را به سلامتی و سعادت و خوشبختی. معنی میدهد . نه اینکه خود را در انقیاد و قید طراران و تروریستان تسلیم نمودن تا سبب بهره کشی از آنها شوند. > اسلام در ذات خود ناجی انسانهاست از قید اسارت ها و بندگی ها. تسلیم مطلق و گردن نهادن با ریشه لغت همخوانی ندارد. > هر جایکه اسلام را تسلیم معنی کنند یا شخص فریبخورده و بیخبر از آن است در غیر آن از جمله دشمنان قسم خوردهٔ علیه اسلام نجات بخش اند. > توجه بفرمائید چرا زمانیکه ما به دیگران سلاممیکنیم خواست تسلیمی طرف را بیان نمی کنیم بلکه خواست سلامتی طرف را با کلمه سلام آرزو میکنیم. > لطفا به لغت « عبد » مراجعه کنید > به اهتمام مسعود فارانی
| اسم معنی | عربی | /es.laam/ | اسلام |
Islam Abad | په پاکستان هېواد کې یو ښار دی او د دې هیواد پلازمېنه هم دی
| | نام شهری در شمال شرق راولپندی - پایتخت پاکستان (اسم مرکب)
| اسم خاص | ترکیب دری و عربی | /es.laam.aa.baad/ | اسلام آباد |
Islamic fanaticism, a person who attempts to implement Islamic values in all spheres of life | په اسلامي عقیده کې افراط کول، په دین پورې ډېر نښتل
| | زیاد مذهبی بودن، به دین و مذهب چسپیدن
| اسم مصدر مرکب | ترکیب دری و عربی | /es.laam.za.da.gee/ | اسلام زدگی |
؟؟؟ | | | یعنی بازگشت به اسلام. و این به کسانی اطلاق می گردد
که در حقیقت به اسلام باوری ندارند، لاکن از روی زمانه و بخاطر غرض، به اسلام رجعت
می کنند. اکثریت احزاب سیاسی اسلامی امروز از همین قماش اند | اسم مرکب - صفت | ترکیب دری و عربی | | اسلام مأبی |
Fundamentalism | | | اسلامگرایی که میتوان آنرا بنیادگرایی اسلامی نامید، یک ایدئولوژی سیاسی با هدف نابودی حکومت سکولار و استقرار حکومت دینی است. میتوان آن را قیامیبر ضد ارزشهای غربی و واکنشی به بحران جهان اسلام در رویارویی با مدرنیته دانست | اسم مصدر مرکب | ترکیب دری و عربی | | اسلامگرایی |
Islamic | هر هغه څه چې د اسلام په دین، تاریخ او مدنیت پورې اړه ولري
| | ترکیب عربی و دری، به معنی هر چیز مربوط به دین و تاریخ و مدنیت اسلام | صفت | ترکیب دری و عربی | /es.laa.mee/ | اسلامی |
Islamism | د اسلامي شریعت او اسلامي فلسفې پیرو، د اسلامي اعتقاداتو لاروی
| | کلمۀ عربی /اسلامیة/، به معنی مسلمان بودن - پیرو شریعت و فلسفۀ اسلام بودن - پیرو همه اعتقادات اسلامی. / هاشمیان | مصدر جعلی - اسم مصدر | عربی | /es.laa.mi.yat/ | اسلامیت |