Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتومعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Sorrow, Sadness

​ویر، خواشیني

کلمۀ عربی، به معنی حزن - اندوه - افسوس - دریغ -اصطلاحات (تأسف ) و (مع الاسف) در زبان دری رایج است.

اسم مصدرعربی/'a.saf/اسف
Sorrow, sadness

​ویر، خواشیني

أسف- کلمۀ عربی، به معنی حزن - اندوه - افسوس - دریغ -اصطلاحات (تأسف ) و (مع الاسف) در زبان دری رایج است. به‌طور کلی، "اسف" به معنای غصه، اندوه و پشیمانی است و به‌ویژه در بیان احساسات منفی و ناامیدی در زمینه‌های اجتماعی و ادبی به کار می‌رود. این کلمه به بیان حالات احساسی انسان و وضعیت‌های ناخوشایند زندگی پرداخته و عواطف انسانی را به تصویر می‌ کشد.

صفتعربی/'a.saf/اسف
Pitiful, pathetic

​خواشینونکی

ترکیب عربی و دری به معنی حزن انگیز - تأسف آور - رقت آور که با ادات مقایسی تر و ترین نیز استعمال میشود. / هاشمیان​

صفتترکیب دری و عربی/a.saf.aa.war/اسف آور
Pitiful, pathetic, deplorable, pitiable

​خواشینونکی، خوا بدونکی، زورونکی

​أسف انگیز - ترکیب عربی و دری، به معنی حزن انگیز - تأسف انگیز - رنج آور که با ادات مقایسی تر و ترین نیز استعمال میشود. / هاشمیان

اسم مرکب - صفتترکیب دری و عربی/a.saf.an.gayz/اسف انگیز
Alas, Pitty

​افسوس، خواشیني

​دریغ! دریغا!، به معنی و ااندوه ! (اسفاگوی ؛ دریغاگوی )

فراق تو اسفاگوی کرد خلقی را
بدان سبب که ز یوسف بسی تو خوبتری

اسم صوتعربی/a.sa.faa'/اسفاء
Asphalt

​یو ډول توره سریښناکه کیمیاوي ماده ده چې د واټونو په جوړولو کې کارول کیږي چې قیر هم ورته ویل کیږي 

کلمۀ لاتین، به معنی یک مادۀ کیمیاوی سیاه و چسپناک که در سرک سازی به کار میرود و آنرا قیر نیز خوانند. / هاشمیان​

اسم آلتلاتین/es.faalt/اسفالت
Pitiful

​خواشینونکی، له مصیبت سره مل

تأسف اور، خوار، بی چاره، محقر، مصیبت بار،  رقت انگیز​

صفتدری/a.saf.baar/اسفبار
Fleawort

سپغول، یو ډول بوټی دی وړې لعاب لرونکې دانې لري او په پخواني طب کې د تبې، سینې درد او نورو دردونو د آرامولو له پاره کارول کیده​

قطونا، اسپرزه، اسپغول، نام دانه های کوچک از بوته ایست که به حیث ادویه در طب یونانی استفاده میشود - در قدیم به نام اسپغول یاد می شد. اسپرزه هم گویند. / هاشمیان​
شکم پاره . قارنی یارق . اسفیوس . سبیوس . سابوس . سپیوش . اشجاره . ختل . بخدق . فسیلیون . بشولیون . بنگو. حشیشةالبراغیث . ینم . هروتوم . برغوثی . هریخم . ینمه

اسم خوراکدری/es.far.za / espharza/اسفرزه
؟؟؟

د ښه بوی لرونکې وړې دانې دي چې له یو بوټي نه تر لاسه کېږي دیحان هم ورته ویل کېږي

اِسفرَغَم- دانه های کوچک که از یک بوته جمع آوری میشود و خوشبو میباشد - ریحان - اسفرم - اسپرغم دیده شود​

اسمدری/es.far.gham/اسفرغم
Lowest, lowermost, nethermost

​تر نورو ټیټ، تر نورو لاندې

​کلمۀ عربی که مذکر آن /سفلی/ و مونث آن/سفلا/ میباشد، به معنی پائین تر - پست تر - زیر تر - جمع آن /اسافل/. هاشمیان

صفت تفضیل (تر و ترین)عربی/as.fal/اسفل
فارسی ایران به دری افغانستان
ملاحظاتاصطلاح دریعنوان
 ﺳﺒﺰى پالکاﺳﻔﻨﺎچ

​نام دوازدهمین ماه تقویم آریائی که در آریانای باستان و خراسان قرون وسطی ( تحت تسلط افغانستان) وهم در کشورفارس رائج بود و اکنون در ایران (قبلا فارس) رائج است، و 29 یا 30 روز دارد - معادل ماه حوت در تقویم افغانستان

حوتاسفند
زراعت و مالداری
نوع محتوامعلومات بیشترمعنیمحصولات نباتیفامیلاسم بوتانیکیانگلیسیآلمانیتلفظعنوان
نباتاتمعلومات بیشتر راجع به اسفرزه

اسفرزه یک گیاهی صحی و مفید اکثراً یک ساله بوده که میوه و یا تخم آن در طبابت یونانی ویا گیاهی اهمیت بزرگ دارد. این گیاه در کوها و تپه ها به شکل خود رو روئیده و به ارتفاع 2 الی 10 سانتی متر بلند می شود. جایگاه اصلی آن نیم قارۀ هند، افغانستان و ایرا ن می باشد. میوۀ آن پوش نصواری داشته و کیک مانند می باشد. از همین سبب در اروپا آنرا به نام پوست تخم کیک هندی یاد می کنند. در افغانستان زرع و استفادۀ آن در طب گیاهی مروج است، اکثراً برای دفع اسحال و گرما خوردگی استفاده می شود.

نباتات طبیPlantaginaceaePlantago ovataPsyllium seed husksFlohsamenschale/es.far.za/اسفرزه
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​قریه ایست که به فاصله ۲۵ کیلومتر در علاقه داری درجه اول گلستان مربوط حکومت درجه ۲ بكواه واقع و از توابع حکومت اعلی فراه میباشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ اسفخ

​قریه ایست که به فاصله ۱۷،۵ کیلومتر در حوزۀ ولایت مشرقی واقع میباشد. اسفلی کاره قریه ایست در حکومت درجه ۲ ارغستان که از مربوطات ولایت قندهارمی باشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ اسفل کوه

قریه ایست که به فاصله ۱۷ کیلومتر در غرب حکومتی قیصار مربوط حکومت اعلی (میمنه) متصل سرکی که به طرف بالا مرغاب میرود واقع و به خط طول البلد مشرقی ۶۴ درجه - ۴ دقیقه - ۵۰ ثانیه و عرض البلد شمالی ۳۵ درجه - ۴۳ دقیقه - ۴۶ ثانیه کائن میباشد.(قاموس جغرافیای افغانستان) ​

قریهقریهٔ اسفندیار

​قریه ایست به فاصله ۹ کیلومتر در جنوب غرب پای کوتل که در علاقه حکومتی کلان دایزنگی مربوط ولایت کابل واقع و در خط ۶۶ درجه - ۴۳ دقیقه - ۳۹ ثانیه طول البلد مشرقی و خط ۳۴ درجه - ۲۰ دقیقه - ۳۰ ثانية عرض البلد شمالی کائن میباشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ اسفی داق (کمپ)

​میدان قریه ایست که به فاصله ۸ کیلومتر در شمال غرب دهانه کاشان در علاقه حکومتی یکاولنگ (مربوط حکومت کلان دایزنگی) متعلق ولایت کابل کائن و به خط طول البلد ۶۶ درجه - ۱۱ دقیقه – ۴۴ ثانیه مشرقی و عرض البلد ۳۵ درجه - ۱۵ دقیقه - ۳۵ ثانیه شمالی واقعست.(قاموس جغرافیای افغانستان)

میدانمیدان اسفی