Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتوشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Audition, comprehension and internal realization, hearing
اوریدل، د چا خبرو یا غږ ته غوږ نیول، غوږ ایښودل
 

اِستِماع- شنیدن، گوش دادن, شنودن، به سخنی و یا آوازی گوش فراداشتن, نیوشیدن, شنیدن.  جمع  آن استماعات می باشد / هاشمیان
شنیدن ( آواز و یا صدا ) نیوشیدن، گوش دادن، اصغاء،  گوش کردن​

مصدر متعدی - اسم مصدرعربی/es.te.maa'/استماع
؟؟؟

​د /استماع/ جمع بڼه: اورېذل، اورېدل کېدونکي

 

​جمع استماع - شنیدن ها، گوش دادن ها، شنودن ها، گوش یازی ها، نیوشیدن ها، شنفتن ها، اختبار، اصغاء

اسم جمععربی/es.te.maa.'aat/استماعات
Propitiation, conciliation, pacification

​د ځان خواته راکاږل، په خبرو د چا زړه لاس ته راوړل، څوک خپلول، په مهرباني سره زړه لاس ته راوړل

 

اِستِمالَت-کلمۀ عربی، به معنی به سوی خود متمایل ساختن - کسی را با سخن خوش دلجویی کردن - جلب رضائیت نمودن - دلجویی - مهربانی - نوازش​ / هاشمیان

مصدر متعدی - اسم مصدرعربی/es.te.maa.lat/استمالت
Request for help, appeal, plea, begging

​مرسته غوښتل

​کلمۀ «استمداد» از باب «استفعال» است و در ذات اين نوع مصادر، کلمات «خواستن، جُستن، طلب کردن، و امثال آنھا» نھفته است. و اگر مشخصتر بگوئيم، مصدر «استمداد» از نگاهِ صرفی در معنای «مدد خواستن، مدد جُستن، کمک طلبيدن» است، ازين خاطر استعمال آن با مصادری چون «جُستن و خواستن و طلب کردن و امثالھِم» منطقاً غلط است!!! مصدر «استمداد» را فقط می توان با «کردن» و «نمودن» گردان کرد. / خ معروفی

مدد خواستن، مدد جُستن، کمک طلبيدن
مصدرعربی/es.tem.daad/استمداد
To help/assist, to provide aid,to abet, to give assistance

​مرسته کول، یاري کول

 

​استمداد نمودن؛ کمک کردن؛ مدد نمودن؛ یاری کردن و یا یاری نمودن

مصدر مرکبترکیب دری و عربی/es.tem.daad.kardan/استمداد کردن
Continuity, continuation, duration

​غځیدل، ادامه ورکول، تداوم، تلپاتې، بقا

 

اِستِمرار، کلمۀ عربی، به معنی مداومت، دوام، بیک جناح (جریان) ادامه دادن، ادامه، بقاء، تداوم، دوام، مداومت، همیشگی​ / هاشمیان

مصدر لازم - اسم مصدرعربی/es.tem.raar/استمرار
Continuously  

​مستمراً، مدام، دائماً، اتصالاً، پیوسته

قیدترکیب عربی و عربی/es.tem.raar.an/استمراراً
Continuous, ongoing, continuing

​غځیدونکي، دوامدار لکه په گرامر کې استمراري فعلونه

 

ترکیب عربی و دری ، به معنی دوام دار، در دستور زبان اصطلاحات (فعل حال استمراری) و (فعل ماضی استمراری) وجود دارد. / هاشمیان​

اسم مصدر - صفتترکیب دری و عربی/es.tem.raa.ree/استمراری
Solicit

​د چا پوښتنه کول، د چا د مزاج پوښتل، د چا نظر مالومول

صحبت کردن با کسی برای شناختن میل و خواهش او​

اِستِمزاج- کلمۀ عربی، به معنی حالت مزاجی کسی را پرسیدن - رأی و عقیدۀ کسی را جویا شدن​ / هاشمیان

مصدر متعدی - اسم مصدرعربی/es.tem.zaaj/استمزاج
Appropriation, taking possession

​د یو ځای ملکیت تر لاسه کول، تسخیر، تملک، تصرف

 

اِستملاک- کلمۀ عربی، به معنی ملکیت زمین را به دست آوردن - تسخیر، تصرف، تملک​، مالک چیزی شدن - تسخیر - تصرف​ - تملک. «استملاک» به معنای تملک کردن یا مالک شدن است و معمولاً در متون حقوقی و رسمی به کار می‌رود. این واژه از ریشهٔ عربی «مِلک» گرفته شده و در مواردی به معنای خرید، تصاحب یا انتقال مالکیت اموال (به‌ویژه املاک) به کار می‌رود.

مصدر متعدی - اسم مصدرعربی/es.tem.laak/استملاک
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​یک نوع کفگیر دسته دراز که با آن حلیم را از دیگ کشند از عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریاستم
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​قریه ایست که به فاصلهٔ ۲۷ کیلومتر در جنوب غرب قلعه مشک در حکومتی دایزنگی مربوط حکومت کلان دایزنگی متعلق ولایت کابل واقع و به خط طول البلد ۶۷ درجه - ۲۴ دقیقه - ٣ ثانيه مشرقی و عرض البلد ۳۴ درجه - ۲۰ دقیقه - ۲۹ ثانیه شمالی کائن میباشد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ استم و کاره

​قریه ایست در علاقه داری درجه ۳ آب بند در حوزهٔ حکومت درجه اول مقر مربوط حکومت اعلی غزنی که تقریباً از مرکز حکومت ۵۲ کیلومتر فاصله دارد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

قریهقریهٔ استمر