انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Transform, change, alter, modify, convert, Treansfigure, metamorphosis | بل ډول کیدل، له یوه حالت نه په بل حالت اوښتل، تبدیل، تطور | "استحاله" کلمۀ عربی ست و از نگاه صرفی، مصدر باب "استفعال" و در معنای "تغییر حالت دادن" یا "از یک حالت به حالت دیگر درامدن". بهترین مثال این کلمه در طبیعت، استحالۀ کرم پیله، از کرم به پروانه است. وقتی "استحالۀ ارزشها" میگوئیم، مراد از دگرگون شدن کنهِ ارزشما و حتی تبدیل شدنِ "ارزش" به "ضدِ ارزش" است. مثال بارز سیاسی اجتماعی این لغت را در عمل شنیع و مذموم "جاسوسی" میبینیم، که زمانی یک عمل ننگین و ضد غیرت افغانی شمرده میشد. ولی امروز "جاسوسان" عمل "جاسوسی" را نه تنها زشت نمیبینند، بلکه بدان افتخار هم میکنند!!! / خ. معروفی
|
کلمۀ عربی است که استحالت هم نوشته شده میتواند. الف - به معنی دگرگون شدن از حالی به حالی برگشتن، محال شمردن، (مصدر).
ب - تبدل، تبدیل، تحول، تطور، تغییر، دگرگونی (اسم مصدر) | مصدر - اسم مصدر | عربی | /es.te.haa.la/ | استحاله |