الف ــ تکل، نیت، ویلاړ، عزم ب ــ نیت، مرضی پ ــ لوړه، هنډه، تصمیم
اِرادَه- تصمیم، خواست، عزم، غرض، قصد - نیرویی ارادی و نفسانی که شخص را برای رسیدن به هدف وادار به انجام عمل می کند
حرفِ اول اراده الف است ومعنایش اینکه اراده کنندهٔ صلح باید مانند الف مستقیم باشد و کجی در کارش نباشد. حرفِ دوم اراده(ر) است که نمودارِ راستی وصداقت است. حرف سوم اراده باز الف است که حرفِ اول امین است. صلح طلب باید امین باشد وقدرت را امانت مردم بداند.آری اگر قدرت ازمردم است پس تنهامردم میتوانند آنرا به کسانی که میخواهند به امانت بدهند وسیاستمداران باید بدانند که مردم درهمه جا بر سینهٔ قدرت فردی دستِ رد کوفته اند بنابراین درهمه کشورهای گرفتار هیولای جنگ این تمرکُز قدرت به دستُ فرد است که آتش جنگ برافروخته است وبنابراین هر جامعه نیازمند سیاست حزبی و پارلمانی است که درآن مردم بدون عناصر زور؛ رشوه؛ تقلب و دیگر خطا کاری ها امانت قدرت را برای یک دورهٔ پارلمانی به یک حزب میدهند و هرگونه دعوای قدرت را برخلافِ ارادهٔ آزادِ مردم میداند. حرف چارم اراده (دال) است که بر سر درایت و دوراندیشی می آید وآنکه داعیهٔ رهبری دارد باید دارای درایت کافی باشد و دور اندیش باشد و فردای خود را به روشنی ببیند. به طور مثال نِلسن مندیلا نمی توانست مانند بشار اسد یا یوتوشینکو دوپا را در یک موزه و خود را بر اسپ قدرت آویزان کند؟ اما او درایت ودوراندیشی داشت ونمی خواست قانون را بشکند و درمیان پیروان خود یک یادگارِ زشت بگذارد. بالاخره آخرین حرف اراده(ه) است که ازهمت نمایندگی میکند وهمت مقتضی آن است که صاحب همت گدای قدرت نباید باشد. استغنای طبع وهمت ازسیاستمدار می خواهد که کشور خود را بی نیاز ازاین و آن بسازد و مردم را نیز استغنای طبع بدهد تا در دیارِ خود همه نیاز های خود را خود برآورده سازند.دردیارِ مردان وزنان بی نیاز نیازی به جنگ نیست. نه دین را به زور تفنگ برمردم تحمیل کنیدکه دین تحمیل شده همان ریا کاری است که صد بت درآستین دارد وشاعر درباره اش گفته است: