انگلیسی | پښتو | شرح | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Claim, demand, allegation | غوښتل، دعوی، پر چا یا د چا پر شتمنۍ او مال دعوی کول، ادعاء کول | آرزو کردن ، خواستن چیزی در محکمه توسط مکتوبی و یا گفتار از جناحی و امکان هم دارد شخصی که چیزی را از جناح مقابل میخواهد بر حق باشد یا ناحق | دعوی کردن ، حق خواستن (خواه حق و خواه باطل ) دعوی کردن بالای کسی دعوی کردن بر چیزی و یا بر مال کسی، مطالبه، تقاضا، توقع، خواست
| مصدر متعدی - اسم مصدر | عربی | /e.de.'aa'/ | ادعاء |