Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتوشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Suffix

​تصریفی وروستاړي

 

​پسوند زبان دری که به شکل /د/ نوشته میشود و در اخیر صیغۀ امر فعل قرار گرفته معنی کلمه را تغییرمیدهد، مثلا - خور - خورد / رو - رود / زن - زند/ بین - بیند/ - ده - دهد / شو - شود - گِر - گرید / گیر - گیرد /. / هاشمیان

پسوند تصریفیدری/ad/اد
Payment, performance, utterance, coquettishness

​پور پرې کول، پور ادا کول، لمونځ کول، دنده سرته رسول، د ښځینوو دلبري

به حیث تخلص نیز بکار میرود

کلمۀ عربی به معنی تادیۀ قرض - ادای نماز - ادای وظیفه - ادای فریضه​ - به‌ جا آوردن - گزاردن - انجام دادن - ادای تلفظ صحیح. مثلاً- ادای کلمه - ادای عبارت - عشوه و دلبری یک زن ، مثلاً- اعشوه و ادای زن. / هاشمیان

اسم مصدرعربی/a.daa'/اداء
Toos, devices, instruments, apparatus, gadgets, appliances, aids

​ادا کول، ترسره کول، بشپړول

 

الف - حروف، علامات - دستگاه، افزار، اسباب، جزء (اجزاء) ابزار، آلت، انجام دادن , ايفاء کردن، اجراء کردن تکميل کردن، آلۀ دست، به صورت ابزار درآوردن، لوازم آشپزخانه، وسايل، ظروف​
ب- (ادبی) کلمه‌ای که به‌تنهایی معنی مستقلی ندارد: ادات شرط
جمع آن  اَدَوات

اسمعربی/a.daat/ادات
the tools of understanding and asking

​ استفهامي آدات لکه استفهامي ضمایر: څوک، چا، کوم، کومه، چیرته، څنگه، څه، څو، څومره، ولې. ناجوت یا مبهم ضمایر: هر، بل، نور، ټول، هېڅ، څوک. استفهامي جملات: له چا څخه د کار د حالت د پوښتنې په هکله کارول کېږي لکه: ستا زوی راغلی دی؟ ځواب دې ورکړ؟ موټر مو چیرې دی؟​

استفهام کردن یعنی پرسیدن، استفسار کردن

​ابزار استطلاع، وسیلۀ استفسار، افزار  پرسش، ابزار سوال، ادات استفهام یعنی کلمه ایکه بدان طلب فهم و دریافت کنند مانند:
آیا و چرا و برای چه و چه و چون و چند وغیره

اسم مرکبترکیب عربی و عربی/a.daa.te.es.teh.faam/ادات استفهام
 

​د تشبې ویوکي چې یو شی یا څوک له بل شي یا چا سره تشیه کوي: لکه ـ غوندې ـ په څېر او داسې نور

 

​ کلمه ایست ماننده کردن چیزی را بچیزی و صاحب غیاث اللغات گوید: لفظی که بر تشبیه دلالت کند چنانکه در دری لفظ چون و چو و مانند آن. و آن درلغت عرب «کاف » و «کاءَن َّ» و «مثل » و «شبه » و امثال اینهاست و در درس لفظ «چون » و «مانند» و «بسان » و «گوئی » و «ون » و «وان » و «گوئیا» و امثال اینهاست

اسم مرکبترکیب عربی و عربی/a.daa.te.tash.beh/ادات تشبیه
Offices  

​جمعِ اداره، دفاتر، لطفاً به کلمۀ «اداره» مراجعه نمائید

اسم جمع - اسم مکانعربی/e.daa.raat/ادارات
Office

​د اداري کارونو د ترسره کولو ځای، د کارکونکو او مامورینو لارښوونه او مدیریت

موفقیت کاری در یک اداره استوار و وابسته به دستور مدبرانه پنج اصل وظیفوی ذیل میگردد که عبارت اند از ( هدف، منابع، مؤثریت، مثمریت و جوانب ذیدخل). اصول اساسی یک اداره را میتوان عناصر ذیل دانست- هدف واحد و مشخص، تخصص، تعادل، هماهنگی، سلسلۀ مراتب، شناخت صلاحیت و مسؤولیت، یگانگی دستور دهی، حیطۀ نظارت، تداوم و بالاخره انعطاف پذیری

دفتر، مکانی اداری را گویند که افراد مختلف تحت عنوان وظیفۀ فردی در یک ناحیۀ تجارتی، در آن فعالیت می کنند. اداره یک نظام اجتماعی میباشد که مبنی بر روش ها و شالوده های خاصی برای هدف یا اهداف معین بنا گردیده باشد.
در اداره پروسه ای در کنار هم قرار دادن افراد جهت سهولت، در کارِ رسیدن به هدفِ تعیین شده ای مورد نظر که مرام آن مؤثریت و مثمریت استفاده از منابع مختلف برای نتیجۀ قناعت بخش جوانب ذیدخل است، ایجاد و عملی می گردد

اسم مکانعربی/e.daa.ra.yaa.daf.tar/اداره
???  

​دفتر و یا محل ثبت و راجستر احوال شخصیه و کشوری

اسم مرکب - صفتترکیب دری و عربی/eda.re.eh.saa.ya/اداره احصاییه
Manager

​اداره‌کونکی، لارښونکی، منیجر

 

​اداره کننده، منیجر، سازمان دهنده

اسم فاعل - صفت - اسم مرکبترکیب دری و عربی/e.daa.ra.chee/اداره چی
Administrative, managerial, executive, departmental

ټول هغه مسایل او خبرې چې په ادارې پورې اړوندې وي

 

​اِدارِی- ترکیب عربی و دری به معنی تمام مسائل مربوط به اداره، از مدیریت و رهنمایی گرفته تا کنترول و سرپرستی آن - اجراآت اداری. / هاشمیان

صفتترکیب دری و عربی/e.daa.ree/اداری
دستور زبان دری- صرف و نحو
نوع محتوامعلومات مکملترتشریحعنوان
مقالات تحقیقیادبیات چیست، دستور زبان چه است و چرا دانستن آن با جزئیات مهم است؟

​ادبیات به مجموعه ‌ای از آثار نوشتاری یا شفاهی اشاره دارد که به صورت هنری، زیبایی ‌پردازی شده‌ اند. این آثار معمولاً شامل شعر، داستان، نمایشنامه، اساطیر، رمان، اندیشه‌ های فلسفی، تاریخ و سایر انواع نوشته ‌ها هستند که به وسیلهٔ زبان و اصول ادبی ساخته شده‌ اند.
ادبیات دری/پارسی مفاهیم بسیار گسترده‌ تری را در بر می گیرد. این شاخه شامل مطالعه و تحلیل آثار ادبی دری/پارسی، مانند شعر، داستان، نمایشنامه و غیره، به همراه مطالعه زمینه ‌های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی آن زبان می ‌باشد. ادبیات دری/پارسی به معرفی آثار معروف، نقد و تحلیل آنها، بررسی اندیشه ‌ها و مفاهیم موجود در آثار، و همچنین نقد و بررسی سبک‌ ها و انواع موضوعات ادبی می ‌پردازد.

ادبیات (قسمت اول)
مقالات تحقیقیادبیات چیست، دستور زبان چه است و چرا دانستن آن با جزئیات مهم است؟ (قسمت دوم و آخر)

​​ادبیات به مجموعه ‌ای از آثار نوشتاری یا شفاهی اشاره دارد که به صورت هنری، زیبایی ‌پردازی شده‌ اند. این آثار معمولاً شامل شعر، داستان، نمایشنامه، اساطیر، رمان، اندیشه‌ های فلسفی، تاریخ و سایر انواع نوشته ‌ها هستند که به وسیلهٔ زبان و اصول ادبی ساخته شده‌ اند.
ادبیات دری/پارسی مفاهیم بسیار گسترده‌ تری را در بر می گیرد. این شاخه شامل مطالعه و تحلیل آثار ادبی دری/پارسی، مانند شعر، داستان، نمایشنامه و غیره، به همراه مطالعه زمینه ‌های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی آن زبان می ‌باشد. ادبیات دری/پارسی به معرفی آثار معروف، نقد و تحلیل آنها، بررسی اندیشه ‌ها و مفاهیم موجود در آثار، و همچنین نقد و بررسی سبک‌ ها و انواع موضوعات ادبی می ‌پردازد.

ادبیات (قسمت دوم و آخر)
فارسی ایران به دری افغانستان
اصطلاح دریعنوان
خیمهﭼﺎدر
نوعی از عطر است- او دو تولت eau de toilette کلمۀ فرانسوی است ولی در فرهنگ بزرگ ایرانی غلط نوشته شده و غلظ تلظ شده است, نوعی از عطر است (خوشبوئی بدن ) که قیمتش از عطر خالص ارزانتر میباشد​ادوتوالت
کلونیا- اودوکولوین eau de cologne را ایرانی ها از فرانسوی گرفته اند ولی غلط نوشته اند و غلط تلفظ میکنندادکلن
کتابخانه آثار علمی و تحقیقی (حبیبه)
نوع محتوادونلود / لینکملاحظاتنویسنده/ لیکوالبخشعنوان
هنر و ادبیاتدانلود/لینک

​کتاب درسی پوهنځی ادبیات

سایر نویسندگانهنر وادبیاتادب
هنر و ادبیاتدونلود / لینک

​د شعر د الهام او د شاعر د تخیل په اړه یو قیمتي ادبي اثر

عبدالغفور لیوال ادبیاتادبي یادښتونه
هنر و ادبیاتدونلود/لینک

ارزښتناکه تاریخی  او ادبی کیسی
​لیکوال:ډاکټرمعمارحشمت الله اتمر

سایر نویسندگانادبادبی لښتي
دین، روحانیت و فلسفهدونلود/لینک

​بشري ژوند تجزيه او ويش نه مني

وسیم (حنیف)دینادیان او مذاهب
دین، روحانیت و فلسفهدونلود/لینک

​رابرت ا. هیوم ترجمهٔ داکتر عبدالرحیم گوت
توضیح علمی در قبال ادیان موجود جهان

سایر نویسندگانادیانادیان زندهٔ جهان
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​بعد از دیدن رفتار بی ادبانۀ اشخاص بی ادب آموختن و کار باالمثل را انجام ندادن

کنایهدریادب از که آموختی، از بی ادبان
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​اَدرَم کَش سوزن و یا دروش پالان دوزی، آلهٔ نوک تیز که نوکش دارای قلاب بوده و طول آن ده تا پانزده سانتیمتر مجهزبا دستهٔ چوبی میباشد

اصطلاح عامیانهدریادرم کش
محققین و مؤلفین   ادریس شاه
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​اَدِل بمعنی بهبود، درست، اصلاح، بهتر، خوب

اصطلاح عامیانهدریادل
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​اَدِل کردن مردمان شمال ولایت کابل و ولایات شمال کابل آنرا بجای درست کردن، کار خوب کردن، بهتر کردن و بهبودی آوردن استعمال میکنند

اصطلاح عامیانهاصطلاح محلیادل کردن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​به فتح اول دهنهٔ کاریز

اصطلاح عامیانهدریادله
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​با ضم اول و دوم شگون را گویند از عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریادم
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​با فتح اول و دوم چوبی که باز و شاهین بر آن نشینند از عبد الله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریاده
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​به پشتو مادر را گویند و در میان مردم همه خانم های پشتون را ادی خطاب میکنند

اصطلاح عامیانهدریادی
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​همان هدیره است، در زبان پشتو قبرستان را گویند ولی در حقیقت از زبان عربی حضیره یا چهار دیواری در زبان ما معمول گشته است

اصطلاح عامیانهدریادیره
جغرافیه
معرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​تنگی ایست به فاصله ۵ کیلومتر در جنوب غرب سر پل در علاقه بلخاب مربوط ولایت مزار شریف که بین ۶۶ درجه  ۳۹ دقیقه  ۵ ثانیه طول البلد شرقی و ۳۵ درجه. ۲۷ دقیقه  ۱۲ ثانيه عرض البلد شمالی واقعست . (قاموس جغرافیای افغانستان)

تنگیتنگی شادیان

​غدیری است در جنوب غرب قیصر خیل که بارتفاع (۲۱۳۰) متر از سطح بحر واقع بوده و تخمین به خط طول البلد مشرقی ۶۸ درجه - و ۲۴ ثانیه و خط عرض البلد شمالی ۳۲ درجه ۳۰ دقیقه و ۳۵ ثانیه کائن میباشد جهیل نمکینی است که در یک میدان هموار، به طرف جنوب شرق افغانستان به فاصله (۱۳۰) کیلومتر بجنوب غزنی واقعست. محیط آن (۷۰) کیلومتر بوده و سطح آن مطابق مواسم تغییر می یابد کناره های آن مملو از گیاهان و بته های مختلفه است، درین غدیر انواع پرنده ها دیده میشود.(قاموس جغرافیای افغانستان)

جهیلجهیل آب ایستاده

​جهیلی است به فاصلهٔ ۱۶ کیلومتری در شمال قریه باره خیل کتواز (مربوط حکومت اعلی غزنی) و به خط طول البلد مشرقی ۶۷ درجه - ۵۰ دقیقه - ۵۰ ثانیه و عرض البلد شمالی ۳۲ درجه و ۳۵ دقیقه و ۱ ثانیه واقعست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

جهیلجهیل آب ایستاده

​دند آبیست به فاصله ۷۷ کیلومتر در جنوب شرق قتندر تاور - در علاقه گرم سیر (مربوط حکومت اعلی (گرشک که ارتفاع آن از سطح بحر ۹۴۵ متر میباشد و به خط ۶۴ درجه ـ ۵۰ دقیقه - ۳۶ ثانیه طول البلد مشرقی و خط ۳۱ درجه - ۵۹ ثانیه عرض البلد شمالی واقع شده است.(قاموس جغرافیای افغانستان)

جهیلجهیل استاد

​دند آبیست که به فاصله ۹۹ کیلومتر در شمال غرب قریه خرمنک در علاقه گرم سیر مربوط حکومت اعلی گرشک کائن و به خط طول البلد ۶۴ درجه - ۱۶ دقیقه - ۲۴ ثانیه مشرقی و خط عرض البلد ۳۰ درجه - ۵۵ دقیقه - ۲۴ ثانیه شمالی واقعست.(قاموس جغرافیای افغانستان)

جهیلجهیل اشرف نادر

​دندا بیست به فاصله ۹ کیلومتر در جنوب قریه تنگی در علاقه سپین بولدک مربوط ولایت کندهار که بین خط ۶۵ درجه  ۵۷ دقیقه  ۱۲ ثانیه طول البلد شرقی و خط ۳۰ درجه  ۴۷ دقیقه  ۵ ثانیه عرض البلد شمالی موقعیت دارد. آن هاست. (قاموس جغرافیای افغانستان)

جهیلجهیل جادوناور

​شمه ایست به فاصله ۱۵ کیلومتر در شمال شرق (قادس) در علاقه حکومت کلان بادغيسات ولایت هرات که بین ۶۳ درجه  ۳۰ دقیقه  ۴۸ ثانیه طول البلد مشرقی و ۳۴ درجه  ۵۴ دقیقه عرض البلد شمالی واقعست.(قاموس جغرافیای افغانستان)

چشمهچشمهٔ بادروک

​خرابه ایست به فاصله ۵ کیلومتر به طرف شمال قلعۀ کنج در علاقه داری درجه ۲ نادعلی مربوط حکومت اعلی فراه که به خط طول البلد ۶۱ درجه - ۵۳ دقیقه - ۶ ثانیه مشرقی و خط عرض البلد ۳۱ درجه - ۸ دقیقه - ۵۱ ثانیه شمالی کائن است.(قاموس جغرافیای افغانستان)

خرابهخرابهٔ ابراهیم آباد

​دریای بزرگی که نام آن هم ادرسکن است در شمال غرب حکومتی درجه اول شیندند و به طرف غرب افغانستان در ولایت هرات واقعست منبع آن سفید کوه و قدری بالاتر از شمال کاروان سرای ادرسکن جریان داشته و از علاقه های سبزوار جدگه و کلیله گذشته و بالاخره به طرف جنوب در گورسیستان) می ریزد. (قاموس جغرافیای افغانستان)

دریادریای ادرسکن

​دریائیست به فاصله ۴۶.۵ کیلومتر در جنوب غرب (قلعه السراج) که به دریای کابل می ریزد دریای مذکور در علاقه لغمان ولایت مشرقی جریان دارد بادخانه قریه ایست مربوط حکومت کلان خوست ولایت جنوبی که از مرکز حکومت کلان ۸.۵ کیلومتر فاصله دارد.(قاموس جغرافیای افغانستان)

دریادریای بادپخت
حقوق و قضاء
پښتوتعریفمنبع قانونتلفظعنوان

​د حق العبد ادعا: هغه شخص چې له جرم څخه زیانمن شوی دی، کولای شي حق العبدي او د زیان د جبران دعويٰ له جزایي دعـويٰ سره یوځای د هغې ابتدائیه محکمې پـه وړاندې چې د جزایي قضیې څیړنه کوي، اقامه کړي

​شخصی که از جرم متضرر گردیده است، می تواند دعوای حق العبـدی و جبران خساره را توأم با دعوای جزائی در پیشگاه محکمۀ ابتدائیۀ که به قضیۀ جزائی رسـیدگی مـی کنـد، اقامـه نماید

قانون اجرآت جزائی افغانستانed.e.aa.ie.haq.ul.ab.dادعای حق العبد
قاموس بایوگرافیکی افغانستان
نوع محتوامعلومات مکملترترجمهٔ دریبیوگرافی مختصرتصویراسم
قاموس بایوگرافیکی افغانستانﺷﮭرﯾﺎر اﯾران و ﻓرﻣﺎﻧروای آذرﺑﺎﯾﺟﺎن 

​نجیم آزادزوی، از اعقاب آزادخان افغان در بارۀ ازادخان افغان کتابی نوشته وخلاصه ای از آن را چنین بدست میدهد:
«خلاصه:
آنزمانیکه نادرافشار بواسطه ایرانی ها در ایران به قتل میرسد، دو نیروی قوی نظامی افغانی در ایران در پهلوی نادرافشارقرار داشت. یکی آن احمد خان دُرانی بود که با چهار هزار نیروی قوی پشتون های سدوزایی حرم نادرافشار را نجات داده وعازم قندهار می ګردد و بنای سلطنت سدوزایی ها را گذاشته و امپراطوری بزرگ دُرانی ها را تشکیل می دهد. مگر نیروی بزرگتر و قویتری به رهبری آزادخان افغان با حدود تقریباً دوازده هزار لشکر قوی پشتون های غلزایی در آذربایجان باقی میماند. آزادخان در ابتدا منتظر میماند تا چگونګی اوضاع در داخل ایران آشکارا گردد. چون زد وخورد های داخلی در ایران موج میگیرد و هر صاحب قدرت در صدد پادشاهی ایران می افتد، آزاد خان اولاً در استحکام مناطق تحت اختیارش در آذربایجان ومناطق شمال غربی ایران پرداخته و قلعه اُرومیه را مرکز خود قرار میدهد. درین زمان شاه گرجستان تیموراس، از موقع استفاده نموده و به طرف آذربایجان ایران لشکر می کشد. آزاد خان به دفع تیموراس پرداخته او و پسر سلحشورش ارکولیس،را شکست می دهد وگرجستان را تا مرګزش طفلیس تسخیر می نماید و با دختر شاه گرجستان عروسی می کند. بعد ازآنکه خاطر آزاد خان از سمت شمال ایران آسوده میگردد، متوجه سمت جنوب ایران شده و به فکر برګشت به افغانستان میشود.
گنداسنګ مؤرخ هندی چنین می نویسد “آزادخان افغان پلان وسیعی را در نظر داشت که میخواست افغانستان، ایران، و هندوستان را تحت یک قدرت در آورده و امپراطوری وسیعی را تشکیل دهد….”
آزادخان بعد از استحکام مناطق شمال ایران متوجه اصفهان مرکز امپراطوری صفوی های ایران شده، رقبای ایرانی خود راچون کریمخان زند و حسن خان قاجار را شکست داده و در اصفهان اعلان پادشاهی می کند و سکه شاهی بنامش ضرب میګردد.
پروفیسورجان پِری، مورخ امریکایی، در کتاب خود بنام “کریم خان زند” چنین می نویسد: “شاه دُرانی، احمد شاه دُرانی،معاهده دوستی را با کریم خان زند امظا[امضاء]ٌ نمود که به اساس آن این دو شخصیت با قدرت بتواند امپراطوری نادر افشار را بین خود تقسیم نمایند….
جان پری علاوه می نماید ….قرار راپور ها، کریم خان مکتوب های دوستانه از احمد شاه که در آنزمان در نیشاپور بود دریافت می نمود و وعده پول و لشکر را از احمد شاه می گرفت که او یعنی کریم خان جلو پیشرفت آزادخان را بگیرد.ْ
مگر آزاد خان هرگز آرزوی جنگ و روبرو شدن با قشون افغانی را نداشت و اغتشاشات داخلی ایران یک بار دیګر او را به سمت آذربائیجان کشید و این بار کارش به سرحدادت کردستان، عراق، و سواحل فارس رسید. در آخر عمر به در بار شاه گرجستان به راحتی زندګی می کرد تا آنکه رقیب دیرینه اش کریم خان زند او را به دربار خود دعوت نمود و در شیراز مقرش قرار گرفت تا آنکه به عمر ۷۶ سالگی در سال ۱۷۸۱م در همان شهر، شیراز، جان به حق سپرد و در همانجا دفن شد.»
محمد هاشم آصف[مولف رستم التواریخ ]در مورد آزادخان چنین می گوید: “عالیجا آزادخان سلطانی بود با عدل و انصاف و در احکام بسیار دقیق وغوررس و مو شکاف و بصیر و رؤف و عطُوف و خوش سیرت و خوب صورت و فراخ حوصله و در ریاست صاحب حسن سیاست بوده و اخلاق حسنه آداب مستحسنه در وی جمع بوده و در حلم و وقار بی نظیر بوده است….»[رستم التواریخ،به اهتمام محمد مشیری، ص۲۵۸]
[همچنان در صفحات ۲۵۹ و۲۶۳ و۲۶۵ و۲۷۴ کتاب رستم التواریخ نیزاطلاعاتی در بارۀ کارنامه های آزادخان افغان درج است که برای تکمیل تاریخ او سودمند است.]
در بیوگرافی آزاد خان که توسط آقای آزد زوی نوشته شده، آمده است که آزادخان افغان از مردم سلیمان خیل قوم غلجی و از ولسوالی اندر غزنی و۱۷ سال بزرگتر از احمدخان درانی بود. / اعظم سیستانی

آزاد ﺧﺎن اﻓﻐﺎن
قاموس بایوگرافیکی افغانستان  

​د غلام حیدر خان زوی او د سردار عبدالقدوس اعتماد الدوله لمسی په ۱۹۲۳ز کال کې په کابل کې زېـږېـدلی دئ (مور ﺌـې د امیر حبیب الله خان لور وه). د استقلال له لیسې فارغ سوی دئ. خپل لیسانس ﺌـې په بایولوژي او کیمیا کې د کابل له پوهنتون څخه تر لاسه کړی  دئ. خپله ماستري ﺌـې په فیزیالوژي کې د امریکا د متحده ایالاتو د اندیایا له پوهنتون څخه تر لاسه کړې ده. په ۱۹۴۶ز کال کې د کابل د شـپـې ښوونځیو مدیر.

له ۱۹۵۳ تر ۱۹۶۰ز کال پورې د یونسکو لپاره د افغان ملي کمیسیون سکرتر. له ۱۹۵۶ تر ۱۹۵۸ز کال پورې د ساینس، کرنې او د انجنیري د پوهنځیو رﺌـیس. له ۱۹۶۰ تر ۱۹۶۳ز کال پورې په واشنگټن ډي. سي. کې د افغان کلتوري دفتر رﺌـیس. له ۱۹۶۳ تر ۱۹۶۴ز کال پورې د معارف په وزارت کې د ثانوي تدریساتو د ریاست رﺌـیس. له ۱۹۶۴ تر ۱۹۶۵ز کال پورې د تعلیم او تربیې د انستیتیوت رﺌـیس. له ۱۹۶۵ تر ۱۹۶۷ز کال پورې د کابل پوهنتون رﺌـیس. له ۱۹۶۹ تر ۱۹۷۰ز کال پورې په بن کې د افغان سفارت کلتوري قـنـسـل. له ۱۹۶۴ تر ۱۹۷۰ز کال پورې ﺌـې د یونسکو په کنفرانسونو کې د افغانستان استازیتوب وکړ. د ۱۹۷۱ز کال د سپتمبر په اتمې نـېـټې د باندنیو چارو په وزارت  کې «خصوصي سلاکار» [ ]. د ولسمشر داؤود پر مهال ﺌـې کومه رسمي دنده ترهغو نـﮥ درلوده چې له ۱۹۷۴ز کال را وروسته ورته په پاریس کې د یونسکو په مرکز کې یو پُست ورکړل سو او تر ۱۹۸۴ز کال پورې په همدې کار پاتې سو. د سردار عنایت الله له لور مـېـرمن رقیې عنایت سراج سره ﺌـې وادﮤ کړی دئ او څلور بچیان لري. په ۱۹۸۵ز کال کې ﺌـې له یونسکو څخه تقاعد واخیست او په پاریس کې ژوند کوي.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

اعتمادي توریـالی
قاموس بایوگرافیکی افغانستان  

​په ۱۹۲۴ز کال کې په کابل کې زېـږېـدلی دئ. (مور ﺌـې د نادر شاه خور وه). د کابل د استقلال له لیسې څخه فارغ سوی دئ. په ۱۹۴۹ز کال کې ﺌـې خپل لیسانس د کابل له پوهنتون څخه په حقوقو کې  تر لاسه کړ. په ۱۹۴۹ز کال کې د باندنیو چارو په وزرات کې د نړۍ والو اړیکو د څانگې غړی.

له ۱۹۵۰ تر ۱۹۵۱ز کال پورې په ملگرو ملتونو کې د افغان داﺌـمي استازیتوب اتشه.  له ۱۹۵۳ تر ۱۹۵۵ز کال پورې په روم کې د افغانستان سفارت لومړی سکرتر. له ۱۹۵۶ تر ۱۹۵۷ز کال پورې د باندنیو چارو په وزارت کې د پروتوکول د څانگې د مشر مرستیال. له ۱۹۵۷ تر ۱۹۶۰ز کال پورې په پراگ کې د افغان سفارت لومړی سکرتر. له ۱۹۶۰تر ۱۹۶۴ز کال پورې د باندنیو چارو په وزارت کې د پروتوکول د څانگې سرپرست مشر. له ۱۹۶۴ تر ۱۹۶۶ز کال پورې په ډیلي کې د افغان سفارت قـنـسـل. له ۱۹۶۶ تر ۱۹۷۰ز کال پورې د باندنیو چارو د وزارت د پروتوکول د څانگې مشر. په ۱۹۷۰ز کال کې د پولند سفیر. له ۱۹۷۵ تر ۱۹۷۸ز کال پورې د یوگو سلاویا سفیر. له مـېـرمن صفیې طرزي سره ﺌـې وادﮤ کړی وو خو وروسته ﺌـې له صالحې فاروق سراج سره وادﮤ وکړ (صالحه فاروق سراج : د مور له خوا په قوم د سلیمان خیلو د یحیی خیلو له څانگې څخه ده) او درې بچیان لري. له ۱۹۸۰ز کال راهیسې په جرمني کې ژوند کوي.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

اعتمادي محـمد امین
قاموس بایوگرافیکی افغانستان  

​د غلام احمد زوی او د اعتماد الدوله سردار عبدالقدوس لمسی په ۱۹۲۱ز کال کې په کندهار کې زېـږېـدلی دئ. د استقلال له لیسې فارغ سوی دئ.  د معارف په وزارت کې رسمي مأمور. په ۱۹۴۶ز کال کې د باندنیو چارو د وزارت رسمي مأمور.  په ۱۹۴۷ز کال کې په لندن کې د افغانستان د سفارت لومړی سکرتر. په واشنگټن ډي. سي. کې د سفیر نعیم تر لاس لاندې لومړی سکرتر. په ۱۹۶۲ز کال کې د باندنیو چارو په وزارت کې سکرتر جنرال؛ د پروتوکول د مشر مرستیال؛ د اقتصادي اړیکو مدیر؛ د سیاسي چارو عمومي مدیر. د اساسي قانون د تسوید د کمیټې غړی.

د ۱۹۶۴ز کال د لویې جرگې غړی. د اساسي قانون ملاتړ ﺌـې وکړ خو د قانون په ۲۴ مادې باندې ﺌـې خپل قید او شرط درلود چې د پادشاه نـېـږدې خپلوان ﺌـې له وزیر کـېـدلو څخه منع کول. په ۱۹۶۴ز کال کې په کراچۍ کې د افغان سفارت سفیر. په ۱۹۶۶ز کال کې لومړی مرستیال صدراعظم، او په ۱۹۶۵ز کال کې د باندنیو چارو وزیر. د ملگرو ملتونو د پینځمې او دیارلسمې عمومي اسامبلې پلاوی. له ۱۹۶۷ تر ۱۹۷۱ز کال پورې صدراعظم او د باندنیو چارو وزیر. په ۱۹۶۷ز کال کې ﺌـې د ملگرو ملتونو د عمومي اسامبلې د ناپـیــیـلو هـېـوادونو په غونډه کې گډون وکړ. په ۱۹۷۰ز کال کې ﺌـې په زامبیا کې د لوساکا په کنفرانس کې گډون وکړ. له ۱۹۷۱ تر ۱۹۷۳ز کال پورې د روم سفیر؛ په ۱۹۷۳ز کال کې د مسکو سفیر؛ په ۱۹۷۶ز کال کې د اسلام آباد سفیر. د ۱۹۷۸ز کال د اپریل د میاشتې په ۲۴ نـېـټې ولسمشر داؤود د مشورې لپاره بلنه ورته وکړه. د غوايي له پاڅون وروسته ونیول سو او ویل کـېـږي چې د ۱۹۷۹ز کال د آگست د میاشتې په لسمې نـېـټې په مخفي ډول اعدام سو. وادﮤ ﺌـې کړی او درې زامن لري.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

اعتمادي نور احمد
قاموس بایوگرافیکی افغانستان 

یاسین بنیادي درسال ۱۹۴۵م. درولایت لوگر ولسوالی بره کي راجان متولد و در ۱۹۵۱در مکتب ابتدائیه بره کي راجان شامل شد. در ۱۹۵۷شامل لیسهٔ ابن سینا گردید. در سال ۱۹۶۰شامل لیسه مسلکی زراعت شد و در ۱۹۶۶ از پوهنځي زراعت فارغ ګردید. در۱۹۶۸ در دارالعملعمین های مختلف تدریس نمود. در۱۹۷۰م. معلم مکتب عبدالحی گردیزي شد. در ۱۹۷۱بحیث معلم در مکتب محمود طرزي تقرر یافت و درسال ۱۹۷۳بحیث معلم در لیسه زراعت هلمند وظیفه داشت. در ۱۹۷۴در مرکز روزگان در لیسه ی شاه زمان معلم بود. در ۱۹۷۵بحیث معلم در لیسه ی خوشحال خان و در ۱۹۷۵در وزارت معارف به حیث عضو مدیریت تدریسات ابتداﺌـیه مقرر شد. او یک خلقی بود که در ۱۹۷۸معین وزارت معارف گماشته شد در دسمبرسال ۱۹۷۸در پراگ به عوض ببرک کارمل سفیر شد. عضو کمیته مرکزی ح.د.خ.ا. وعضو شورای انقلابي شد. در ۱۹۸۰هنګامیکه حکومت پرچمي روی کار شد از وظایف دولتی رانده شد، به زبان انگلیسي مسلط، متاهل و سه دختر و پنج پسر دارد.

مترجم دری:  پوهاند محمد بشیر دودیال

​یاسین بنیادي په ۱۹۴۵ز کال کې د لوگر په بره کي راجان کې زېـږېـدلی دئ. په ۱۹۵۱ز کال کې د بره کي راجان په لومړني ښوونځي کې شامل سوی دئ. په ۱۹۵۷ز کال د ابن سینا لیسې کې شامل سوی دئ. په ۱۹۶۰ز کال کې د کرنې په لیسې کې شامل سو. په ۱۹۶۶ز کال کې د کرنې له پوهنځي څخه فارغ سوی دئ. په ۱۹۶۸ز کال کې په دارالعملعمینو کې ﺌـې د استاد په توگه کار وکړ. په ۱۹۷۰ز کال کې د عبدالحی گردیزي د لیسې ښوونکی.

 په ۱۹۷۱ز کال کې د محمود طرزي د لیسې ښوونکی. په ۱۹۷۳ز کال کې د هلمند د کرنې د لیسې ښوونکی. په ۱۹۷۴ز کال کې د روزگان د مرکز په ولسوالۍ کې د شاه زمان په لیسې کې ښوونکی. په ۱۹۷۵ز کال کې د خوشحال خان د لیسې ښوونکی. په ۱۹۷۵ز کال کې د معارف د وزارت د ابتداﺌـیه تدریساتو د ریاست غړی. دی یو خلقی دئ چې په ۱۹۷۸ز کال کې د معارف د وزارت مرستیال وزیر سو.  د ۱۹۷۸ز کال د دسمبر په میاشت کې په پراگ کې د ببرک کارمل پر ځای افغان سفیر.  د خلق د مرکزي کمیټې غړی. د انقلابي شوری غړی. په ۱۹۸۰ز کال کې کله چې پرچمي حکومت راغی دی له کاره وشړل سو.  په انگلیسي خبرې کوي، وادﮤ ﺌـې کړی او درې لوڼې او پینځـﮥ زامن لري
لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

 بنیادی یاسین
قاموس بایوگرافیکی افغانستان 

​عبدالهادي داوي (پریشان) در سال ۱۸۹۴م. در شهر کابل متولد و فرزند عبدالاحد، مربوط قوم داوي  قندهار بودند. پدرش در قندهار طبیب بود که درسال ۱۸۹۴م. به شهر کابل آمده بودند. عبدالهادی داوی درسال ۱۹۱۲م.  از دوره اول  لیسه ی حبـیـبـيـه فارغ ګردید، در سال ۱۹۱۲م. معاون «سراج الاخبار» (مرستیال محرر) و در ۱۹۲۰ بحیث محرر «امان ِ افغان» کار نمود. در آن زمان زیادتر اشعار شان را به نام مستعار «پریشان» نشر می نمود. در ۱۹۱۸نسبت طرح یک کودتا علیه  امیر حبیب الله خان زنداني ګردید. درسال ۱۹۱۹م.  معین وزارت خارجه  و قنسل امور هندوستان بودند.

 در جون ۱۹۱۹عضو هیئت افغانی مصالحه در راولپنډۍ بود. در ۱۹۲۰م. در کنفرانس میسوري عضو هیئت افغانها بود. در ۱۹۲۲نماینده دولت افغان دربخارا بود. در جولای ۱۹۲۲ به کابل عودت و دوباره در وزارت  امور خارجه مصروف خدمت ګردید. در جنوری ۱۹۲۲ بحیث سفیر در لندن  مقرر ګردید. دراګست ۱۹۲۴ازین وظیف سبکدوش ګردید. بعد از عودت به کشور در ۱۹۲۵م. بحیث وزیر تجارت تعیین ګردید.در ۱۹۲۸برای سه ماه غرض پیشبرد مذاکرات تجارتی  روسیه – افغان عازم روسیه ګردید.. در ۱۹۲۸نظر عدم موافقت با ریفورمهای امان الله خان ازوظیفه مستعفی ګردید. در ماه می سال ۱۹۲۹م. در قندهار با امان الله خان یکجا ګردید الی ماه نوامبر ۱۹۲۹در کراچۍ سکونت اختیار نمود. در دسمبر ۱۹۲۹م. سفیر افغانستان در برلین ګردید.

 درمارچ ۱۹۳۱ مستعفي ګردید. در می  ۱۹۳۲دوباره به کابل عودت نمود. در دسمبر ۱۹۳۳از طرف  (محـمد هاشم خان) زنداني و تا ۱۹۴۶در زندان بود. در ۱۹۵۰عضو شورای ملي انتخاب و برګزیده شد و همچنان نطاق یا سخنګوی شورای ملی بود ودر ۱۹۵۰سرمنشی دارالانشا ی سلطنتی اعلیحضرت ظاهر شاه و استاد شخصی شهزاده احمد شاه بود. از ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۴سفیر در قاهره بود،  از۱۹۵۴ تا ۱۹۵۸سفیر در جاکارتا ګردید.  در ماه اپریل ۱۹۵۵در کنفرانس باندونگ عضو هیئت  افغان بود. از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۳ سناتور منتخب  و رییس مجلس سنا بود. او از لحاظ سیاسي فعال نـبود. زبان مادری اش پـښـتو بود، ولی اشعار دري سروده است. خاطرات اش که در ۱۷ جلد نوشته شده است تا حال نشر و چاپ نشده اند.در ۱۹۸۲ وفات یافت.

مترجم دری:  پوهاند محمد بشیر دودیال

​عبدالهادي داوي پریشان کاکړ. په ۱۸۹۴ز کال کې په کابل کې زېـږېـدلی دئ. د کندهار د داوي د قبـیـلې د عبدالاحدی زوی چې په کندهار کې طبیب وو او په ۱۸۹۴ز کال کې کابل ته راکډه سو. په ۱۹۱۲ز کال کې د حبـیـبـيـې د لیسې له لومړۍ دورې څخه فارغ سو. په ۱۹۱۲ز کال کې د «سراج الاخبار» مرستیال محرر او په ۱۹۲۰ز کال کې د «امان ِ افغاني» محرر. خپل اشعار ﺌـې د «پریشان» په مستعار نوم خپرول. په ۱۹۱۸ز کال کې د امیر حبیب الله خان پر ضد د یوې کودتا له هڅې وروسته زنداني سو. په ۱۹۱۹ز کال کې  د باندنیو چارو د وزیر مرستیال او د هندوستان د چارو قـنـسـل.

 د ۱۹۱۹ز کال د جون په میاشت کې په راولپنډۍ کې د افغان سولې د پلاوي غړی وو. په ۱۹۲۰ز کال کې د میسوري په کنفرانس کې د افغان پلاوي غړی. په ۱۹۲۲ز کال کې بخارا ته افغان استازی. د ۱۹۲۲ز کال د جولای په میاشت کې کابل ته راستون سو او د باندنیو چارو په وزارت کې ﺌـې خپل کارونه بیرته پیل کړل. د ۱۹۲۲ز کال د جنورۍ په میاشت کې د لندن سفیر مقرر سو. د ۱۹۲۴ز کال د آگست په میاشت کې له خپل دغـﮥ دریځ څخه لیرې سو. له راستـنیدلو وروسته په ۱۹۲۵ز کال کې د سوداگریزو چارو د وزیر په توگه وټاکل سو. په ۱۹۲۸ز کال کې د دریو میاشتو لپاره د روس – افغان د سوداگرۍ د خبرو اترو په اړه روسیې ته لاړ. په ۱۹۲۸ز کال کې د امان الله خان له ریفورمونو سره د عدم موافقت له کبله له خپلې دندې مستعفی سو. د ۱۹۲۹ز کال د مې په میاشت کې په کندهار کې له امان الله خان سره یو ځای سو د ۱۹۲۹ز کال د نوامبر تر میاشتې په پورې په کراچۍ کې مـېـشت سو. د ۱۹۲۹ز کال د دسمبر په میاشت کې په برلین کې افغان سفیر سو. د ۱۹۳۱ز کال د مارچ په میاشت کې مستعفي سو.

 د ۱۹۳۲ز کال د مې په میاشت کې بـېـرته کابل ته راستون سو. د ۱۹۳۳ز کال په دسمبر  کې (د محـمد هاشم خان له پلوه) زنداني سو او د ۱۹۴۶ز کال پورې په زندان کې وو. په ۱۹۵۰ز کال کې د ملي شوری د غړي په توگه انتخاب سو/ وټاکل سو او د ملي شوری ویاند سو.  په ۱۹۵۰ز کال د اعلیحضرت ظاهر شاه د سلطنتي دارالانشاء سرمنشي او د شهزاده احمد شاه شخصي استاد وگومارل سو. له ۱۹۵۲ تر ۱۹۵۴ز کال پورې د قاهرې سفیر،  له ۱۹۵۴ تر ۱۹۵۸ز کال پورې د جارکارتا سفیر.  د ۱۹۵۵ز کال د اپریل په میاشت کې د باندونگ کنفرانس ته د افغان پلاوي غړی. له ۱۹۶۶ تر ۱۹۷۳ز کال پورې منتخب سناتور او د سنا د مجلس رﺌـیس. له سیاسي اړخه فعال نـﮥ وو. مورنۍ ژبه ﺌـې پـښـتو ده خو ددري ژبې شاعر دئ. (په ۱۷ ټوکونو کې) لیکل سوي خاطرات ﺌـې لا تر اوسه نـﮥ دي چاپ سوي. په ۱۹۸۲ز کال کې وفات سو.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

داوي عبدالهادي
قاموس بایوگرافیکی افغانستان  

​ډاکټره اناهیتا راتب زاد د احمد راتب لور په ۱۹۳۱ز کال کې د کابل په گلدرې کې زېـږېـدلې ده. ۱۹۴۵په ز کال کې د ملالۍ د لیسې له اتم ټولگي څخه فارغه سوې ده. په ۱۹۴۶ز کال کې د نرسنگ ښوونځي ته شامله سوه. [۱۵ کلنۍ کې -؟ - ژ]  په ۱۹۴۷ز کال کې ﺌـې د ملالۍ په لیسې کې ﺌـې تدریس وکړ. [ ] [جالبه ده چې په ۱۶ کلنۍ کې ﺌـې په لیسې کې درس ورکاوﮤ؟ - ژ]  له ډاکټر کرام الدین سره ﺌـې وادﮤ وکړ؛ ډاکټر کرام الدین کاکړ، د کاکړو د قبیلې له آخوندزادگانو څخه دئ. په ۱۹۵۰ز کال کې د امریکا په متحده ایالاتو کې د شیکاگو د نرسنگ له ښوونځي څخه فارغه سوه. [په ۱۹ کلنۍ کې فارغه سوې ده؟ -ژ]  په ۱۹۵۳ز کال کې په کابل کې د ښځو د روغتون کې د نرسنگ مدیره مقرره او ښوونکې. [دا مهال ۲۲ کلنه کـېـږي ؟ - ژ] په ۱۹۵۷ز کال کې د کابل پوهنتون د طب پوهنځي کې شامله سوه او په ۱۹۶۳ز کال کې د طب له پوهنځي څخه فارغه سوه.  په ۱۹۶۵ز کال کې د ولسي جرگې په دولسمې دورې کې له کابل څخه د خلق د ډیموکراتیک گوند د کاندید په توگه ودرېـدله. په ۱۹۶۵ز کال کې ﺌـې د ښځو ډیموکراتیک سازمان جوړ کړ. په ۱۹۶۷ز کال کې د همدې سازمان په لومړۍ غونډه کې ددې سازمان د رﺌـیسې په توگه وټاکل سوه. په ۱۹۷۶ز کال کې د خلق ډیموکراتیک گوند د مرکزي کمیټې د غړې په توگه وټاکل سوه او په ۱۹۷۷ز کال کې بـېـرته یو ځل بیا په همدې دریځ کې وټاکل سوه. د ۱۹۷۸ز کال د غوايي له پاڅون وروسته د افغانستان ډیموکراتیک جمهورت د انقلابي شوری غړې سوه او د ۱۹۷۸ز کال د مې په میاشت کې د ټولنیزو چارو د وزیرې په توگه مقرره سوه.

 د ۱۹۷۸ز کال د جولای په میاشت کې بلگراد کې د افغانستان د سفارت د سفیرې په توگه مقرره سوه. د ۱۹۷۸ز کال د اکتوبر په میاشت کې له کاره وشړل سوه. د حفیظ الله امین له پرځول کـېـدلو وروسته اناهیتا د معارف وزیره او د مرکزي کمـېـټې د سیاسي بیرو منتخبه غړې سوه. تر ۱۹۸۱ز کال پورې د اطلاعاتو او کلتور ، د لوړو او مسلکي زده کړو او د عامې روغتیا د وزارتونو سرپرسته وزیره وه. د افغانستان د ښځو د ډیموکراټیک سازمان DWOA  رﺌـیسه. د سولې، پيوستون او ملگرتوب د سازمان رﺌـیسه.  ډاکټرې اناهیتا د پرچم په ورځپاڼې کې او هم ﺌـې د نرسنگ په ډگر کې څو مقالې لیکلي دي. وادﮤ ﺌـې کړی دئ او درې ماشومان لري. لوڼې ﺌـې نور احمد نور او محـمود بریالي ته وادﮤ سوي دي. مورنۍ ژبه ﺌـې دري ده. له خپل مـېـړﮤ جراح، پوهاند کرام الدین څخه جلا سوې ده.
لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

راتب زاد اناهیتا
قاموس بایوگرافیکی افغانستان  

​مـحـمـد ارشاد سلجوقي د پوهاند فکري سلجوقي زوی په ۱۹۳۹ز کال کې د هرات په پای حصار کې زېـږېـدلی دئ. له دولسم ټولگي څخه فارغ سوی چې ښوونکی او هنرمند سو. د خپل پلار په لاس ﺌـې روزنه ولیدله او د هرات یو له مشهورو هنرمندانو څخه سو.

 په ۱۹۶۶ز کال کې ﺌـې د میناتورۍ جایزه وگټله او کار ﺌـې په پراخ ډول نندارې ته وړاندې سو.  همدا شان د بهزاد او تیموري عصر د دود پر بنسټ ﺌـې په اوبلن رنگ، غوړ او پنسلي طرحې جوړې کړلې. دی د ښکلې خطاطۍ هنریال او موسیقي غږوونکی هم دی چې دوتار غږوي.

لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا
 

 سلجوقي مـحـمـد ارشاد
قاموس بایوگرافیکی افغانستان  

​شهزادگۍ بلقیس د پخواني پادشاه محـمد ظاهر شاه مشره لور په ۱۹۳۲ز کال کې زېـږېـدلې ده. په فرانسه کې ﺌـې تحصیلات تر سره کړي دي. د «انجمن رضاکاران نسوان» افتخاري رﺌـیسه. د ایران د مرحوم شاه په بلنه ﺌـې له خپل خاوند سره یو ځای د اعلیحضرت ظاهر شاه په استازیتوب د فارسي سترواکۍ په ۲۵۰۰ کلیزې کې گډون وکړ. د سنت جمیز په دربار کې له خپل پلار ظاهر شاه سره د سلطنـتي کتـنې پرمهال د سفر ملگرې وه. له ۱۹۷۳ز کال راوروسته په روم کې ژوند کوي. (د مارشال شاه ولي د زوی) جنرال عبدالولي مـېـرمن او درې لوڼې لري: مینه، واڼه او حمیرا.
لیکوال: لودویگ آدمک
ژباړونکي: رحمت آریا

شهزاده بلقیس
قاموس بایوگرافیکی افغانستانسردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله 
«سردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله» برادر «سردار محمد یحیی خان»، هر دو فرزند «سلطان محمد خان "طلائی"» میباشند. وی در سال 1845م، متولد و در 16 مارچ 1928 وفات نمود. «عبدالقدوس خان» فرزندان متعدد و بیش  از ده زن و کنیزش داشت که یکی « تاجور سلطانه» می باشد. در سال های (1905 ــ 1906) و (1919 ــ 1920) صدراعظم کشور بود.

«اعتماد الدوله» در دربار «امیر حبیب الله خان» محشور و مورد احترام و وزیر دربار بود، «میرسید قاسم خان» گفته بودند که جراید "صور اسرافیل " و "حبل المتین کلکته " در انکشاف افکار و اندیشه های شان موثر بود که آنرا پنهانی از دفتر «سردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله» پنهانی بدست میآوردند.

"علاوه بر خانواده شاهی كه سهم مهم در برنامه های سياسی امير داشتند بايد از چند تن ديگر درباریان صاحب نفوذ نام برد كه امير افغانستان به نظریات و پیشنهادات آنها گوش میداد. يكى از اين شخصیت های مهم  سردار عبدالقدوس خان اعتماد الدوله٬ برادر زادهء امير دوست محمد خان است كه به علت عقاید محکم اسلامی اش از طرفداران سر سخت نایب السلطنه نصرالله خان به شمار می رفت و بدیهی است  كه با اين کارش از مخالفان طرزی قلمداد میشد".1

 در اواخر سلطنت «امان الله خان اعتماد الدوله» از صدارت کنار رفت. در غایله «حبیب الله خان کلکانی»، «سردار محمد حیدر خان اعتمادی» پسر «اعتمادالدوله» با دیگر درباریان با «کلکانی» هم دست شدند.

قدوس خان اعتماد الدوله