انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
effective, impressible | اغیزمن، اغیزه لرونکی، اثر درلودل، اثر لرونکی
| تأثیر گذار، متأثر کننده، تأثیر کننده. چیزی که افکار انسان را به تفکر مجبور سازد. این اثر میتواند مثبت باشد و هم میتواند منفی باشد | اسم مرکب | ترکیب دری و عربی | /a.sar.bakhsh/ | اثربخش |
Effectivity | | تأثیر گذاری، متأثر سازی. چیزی که افکار انسان را به تفکر مجبور سازد. این اثر میتواند مثبت باشد و هم میتواند منفی باشد
| اسم مصدر مرکب | ترکیب دری و عربی | /a.sar.bakh.shee/ | اثربخشی |