له /اوتو/ نه په گټې اخستلو سره د جامو گونځې له منځه وړل، د کالیو ښویول
حالا به ترجمه وتفسیر کلمه (أَحَدٌ) می پردازیم که دکانداران دین غلط آنرا در ترجمه وتفسیر ها به خُرد مردم داده اند، توجه کنید.
(أَحَدٌ) را معادل (واحد) در تفاسیر و ترجمه ها عمدا ً یکسان نوشته اند که غلط و نادرست است چرا؟ بخاطریکه واحد یعنی ( یک ) در لست اعداد شامل است و در زمره اعداد قرار میگیرد بطور مثال اگر یک است دو ـ سه ـ چهار .... تا لایتنهایی در لست منحیث عدد یکسان اند. یعنی در محدوده لست قرار دارد. مثال بهتر دیگر عدد صفر است که شامل لست اعداد است که دوجانب عدد صفر یک (واحد) مثبت و یک (واحد) منفی تا لایتنهایی بازهم قابل شمارش اند یعنی بشمار شدن شامل اند. اگرصفر را مرکز اعداد شمارش می شناسیم که بین مثبت ومنفی همه شان شامل لست، مقید به دو جانب خود در قید شمار اند، پس تفسیر وترجمه کلمه (واحد) برای استفاده (أَحَدٌ) « اللَه» غلط و نادرست است . زیرا خالق قرآن درهر زمینه دقت لازم را بخرچ داده است که فرق بین (واحد) و (أحَدٌ) مشخص شده است. اینکه مترجمین ومفسرین بار معانی این دوکلمه را اشتباه می نویسند، جای شک ، تأمل وتردید است.
پس کلمه (أحَدٌ) مساوی (واحد) نادرست است زیرا (واحد) شمار میشود ولی (أحَدٌ) یگانه صفت نام « اللَه» غیر قابل شمارش است ، یعنی « اللَه» (أحَدٌ) غیر قابل شمارش. اگر گفته شود که « اللَه» یکی است بازهم نادرست است زیرا وقتی « اللَه» را یکی خطاب کنیم از حالت «أَحَدٌ» (غیر قابل شمارش) خارج شده وبه لست اعداد شامل میگردد. در حالیکه قرآن « اللَه» را (أَحَدٌ) می نویسد یعنی غیر قابل شمارش خارج از لست اعداد.
برای توضیح بیشتر به داستانهای قدیمه کهن که با قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ شروع میشوند مراجعه میکنیم یعنی یکی بود ویکی نبود. یکی بود اشارۀ بود به بودن وجودی است غیر قابل شمارش که همیشه در حالت بودن است یعنی ازبین رونده نیست، چرا که کلمه بود مؤید بودن یک هستی موجود است غیر قابل شمارش. پس اولی همان (أَحَدٌ) می شود ودومی منحیث عدد که یکی نبود اشارۀ به ذات است قابل شمارش که یکی دومی با کلمه نبود یعنی نابود شدنی میرنده واز بین رونده مشخص شده است .
پس به معنی درست آیه « قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ » به بسیار آسانی چنین پی میبریم که : « بگو اللَه دور از دسترس درک مخلوقات و غیر قابل شمارش است. » به اهتمام مسعود فارانی