انگلیسی | پښتو | معنی | نوعیت کلمه | ریشۀ لغت | تلفظ | اسم یا کلمه |
Connection, connector, connectivity, junction | | اِتِصال- کلمۀ عربی به معنی پیوستگی - مجاورت - نزدیکی، مثلآً - محل اتصال - نقطۀ اتصال که با افعال معاون دادن ، داشتن، یافتن ، گردان شده میتواند . کلمهٔ اتصال به معنای وصل شدن، پیوستن یا برقراری ارتباط میان دو یا چند چیز است. این کلمهبرای بیان انواع مختلف ارتباطات به کار می رود، از جمله ارتباط فیزیکی، معنوی، یا حتی دیجیتال.پ مثلاً: - اتصال اینترنت به معنای وصل بودن به شبکهٔ اینترنت.
- اتصال فکری به معنای ارتباط فکری یا هماهنگی ذهنی میان افراد.
- اتصال اجزای یک دستگاه به معنی متصل کردن قسمتهای مختلف آن به یکدیگر.
| اسم مصدر | عربی | /e.te.saal/ | اتصال |
؟؟؟ | اتصالات: د جمع مونث صیغه ده او مفرده یې اتصال دی. اړیکې، نښلول، تړل، ارتباط نیول، اسماني کائنات. په ورځنۍ عربي ژبې کې اتصالات تلیفون او مخابراتو ته ویل کیږي
| اِتِصِالات: صیغه جمع مونث بوده و مفرد آن اتصال می باشد. پیوستن ها، پیوستګی ها، رسیدن، الحاق، ارتباطات، چسپیدن ها، کاینات اسمانها. و در زبان عربی امروزه، اتصالات برای تلیفونها و مخابرات استعمال می ګردد.
| اسم جمع - اسم معنی | عربی | /e.te.saa.laat/ | اتصالات |