Select/Deselect all list
Click on the keyboard if you do not have the correct keyboard layout.
مجمع اللغات
انگلیسیپښتوشرحمعنینوعیت کلمهریشۀ لغتتلفظاسم یا کلمه
Oh

​ندایه حالت کې ویل کیږي: د ډار او نه منلو او زړه تنگۍ په حالت کې تر خولې ایستل کیږي: اوف

 و در کلمات مانند «اف کشیدن، عمل ندائیه راانجام دادن - صدای اوف ، آه ، وای ، اوی راکشیدن» و «اف گفتن، عمل ندائیه را بزبان آوردن - درحالت هیجان یا ترس آه، وای، اوف گفتن» استعمال می شود​

اُف- علامه ندائیه است که در حالت غم، هیجان یا ترس تبارز میکند، مانند صدای آه - اوی و غیره- /اوف/ نیز نوشته شود. / هاشمیان​

ادات ندائیهدری/uf/اف
???  

​اظهار کراهت، ابراز دلتنگی، اظهار مخالفت با عمل یا طرحی

مصدر مرکبترکیب دری و دری/uf.kar.dan/اف کردن
Dignitaries, grandees, leaders, pillars

​مشران، لویان

 

بزرگان​، مهان، رجال، سران، اعاظم

اسم جمع - اسم فاعل - صفتعربی/a.faa.khem/افاخم
؟؟؟

​إفادات، د جمع کلمه ده او مفرده یې افادة ده: کبر، غرور، لويې او ځان په نورو لوړ ګڼل. خو د عربي ژبې په ورځنۍ محاوره کې افاده وثیقې او هم د پولیسو یا قاضي په دفتر کې شهادت ورکولو ته ویل کیږي

 

​إفادات، جمع کلمهٔ إفادة می باشد که معنی آن کبر، غرور و برتری بر کسی دیگری. ولی در محاوره معاصر زبان عربي: هم وثیقه را گوید و هم شهادت دادن در محکمه و یا دفتر پولیس

اسم جمع - اسم معنیعربی/e.faa.daat/افادات
Pomposity, conveying, exlanation, transmit, impart, relay, communicate

​ابلاغول، پوهول، لیږدول، ښوول

 

کلمۀ عربی، به معنی ابلاغ کردن - انتقال دادن - خودنمایی - خودبینی -در ترکیباتی از قبیل افاده کردن - افاده شده - افاده داشتن - افاده فروختن (افاده فروش)- پر افاده استعمال میشود

اسم مصدرعربی/e.faa.da/افاده
Grace, liberality, bounty, favour, good influence

​افاضات، د اِفاضَة جمع ده:  ګټې، برکتونه، بل چا ته خیر رسول، راښکته کیدل، به خبرو کې ورګډیدل، تر مورګو د لوښي‌ ډکول، بښنه کول، ورکړه

 

اِفاضات جمع تانیث اِفاضَة می باشد. بهره ها، فیض های معنوی، برکات، فوائد، خیر رسانیدن، عطاکردن فیض و برکت، پر کردن ظرف تا لبریز شود، پایین آمدن، وارد شدن در کلام و سخن با کسی دیګری

اسم جمع - اسم معنیعربی/e.faa.zaat/افاضات
Knowledgeable people, well informed individuals, enlightened people, Superiors in knowldge

​د /افضل/ جمع: پوه او دانشمند شخص، تحصیل کړي او عالم خلک



 

اَفاضِل- کلمۀ عربی، جمع /افضل/، به معنی اشخاص بافضل - اشخاص دانشمند - اشخاص تحصیلکرده و عالم

اسم جمع - اسم فاعل - صفتعربی/a.faa.zel/افاضل
A- a Pouring out, showering down B- Impart

الف ــ گټه‌رسول، حاصل. ثمر، گټه
ب ــ په حدیث او خبرو کې ننوتل

 

الف- اِفاضه، فیض رساندن ، بهره، حاصل، ثمر، مزیت، منفعت​
ب- وارد شدن در سخن و حدیث

مصدر لازم - اسم مصدرعربی/e.faa.za/افاضه
Afghans

​د افغان جمع، افغانان

  افغانان و یا سلاطیین دهلی . نام سلسله از سلاطین افغان دهلی که از 946 تا 962 حکومت کردند . افاغنه ایران- نام دو تن از سلاطین افغان که پس از صفویه بر ایران حکومت کردند​​

جمع افغان ، افغانها ، افغانان
اسم خاصدری افاغنه
Recovery from illness, to regain consciousness, convalescence, mental understanding, state of being wakeful

​رغیدل، روغتیا ترلاسه کول، په سد کیدل، له نقاهته راوتل

 

اِفاقَه- کلمۀ عربی، به معنی شفا یافتن از بیماری - بهوش آمدن - از نقاهت برخاستن​

مصدر لازم - اسم مصدرعربی/e.faa.qa/افاقه
فارسی ایران به دری افغانستان
ملاحظاتاصطلاح دریعنوان
 اکاسی درخت اکاسیافت ارز
 تنزل کردن، سقوط کردنافت کردن
 افسانویافسانه ای / استوره ای
 صاحب منصب نوکریوالافسر نگهبان

​لغت افغانستانی در زبان دری اصلاً منحیث یک طبعۀ افغانستان وجود ندارد. ولی در ایران مردم عام ایران به نسبت آگاهی کمتر از شناخت هویت یک افغان به مهاجرین افغان «افغانستانی» خطاب میکنند. استفاده از این لغت در حقیقت تفرقه افگنی، هویت زدائی و تهاجمات فرهنگی را به همراه دارد.

افغانافغانستانی
 حملهافند
 تأثیر - تأثیر بر هیجانافکت
مختصات افغانستان
نوع محتواشرحردیفلسانضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

با ضم اول صوتی است که در حالات درد، تأسف و خشم ادا میگردد

اصطلاح عامیانهدریاف/اف زدن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​کنایه ازسازش کردن شخص با غذا، دارو و یا آب و هوا میباشد

اصطلاح عامیانهدریافتادن
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​با فتح اول و سوم همان آفتاب است که در زبان گفتاری آنرا اَفتَو گویند

اصطلاح عامیانهدریافتو
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​اَفتَو تُنُک شعاع و گرمی ملایم آفتاب هنگام طلوع

اصطلاح عامیانهدریافتو تنک
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​خانه یا محلی که با شیشه های بزرگ رُخ بطرف آفتاب باشد گل خانه یا شیشه خانه نیز گویند

اصطلاح عامیانهدریافتو خانه
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​رُخ بطرف آفتاب، به خانه یا محلی گفته میشود که کلکین ها یا پنجره هایش بطرف آفتاب باشند

اصطلاح عامیانهدریافتو روی
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​با فتح اول و سوم همان آفتاب زدگی است، به مریضی گفته میشود که زیر آفتاب سوزان مدت مدیدی را تشنه سپری کرده باشد، جل زدگی نیز گویند

اصطلاح عامیانهدریافتو زدگی
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​به طلوع آفتاب گویند

اصطلاح عامیانهدریافتو زردی کرده
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​کنایه از انسان سالخورده، سالمند، کهنسال، مسن، معمر و پیر میباشد

اصطلاح عامیانهدریافتو سرکوه
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه

​با فتح اول نمایان، نمودار، معلومدار از عبدالله افغانی نویس

اصطلاح عامیانهدریافتوی/آفتابی
جغرافیه
پښتوشرحمعرفی مختصرکتگوریاسم یا کلمه

​افغانستان

​افغانستان سرزمینی کوهستانی و محاط بر خشکی است، و جز اردن تنها کشور خاورمیانه بشمار می‌آید که به دریا راه ندارد. مساحت آن ۶۵۲.۲۲۵ کیلومتر مربع و چهلمین کشور جهان از نظر مساحت به شمار می‌آید. طول مرزهای افغانستان حدود ۵۸۰۰ کیلومتر است، که شامل ۲۳۸۴ کیلومتر در شمال با جمهوری‌های تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان؛ ۲۲۴۰ کیلومتر از شرق و جنوب با جمهوری اسلامی پاکستان، ۷۳ تا ۹۳ کیلومتر مربع از سمت شمال شرقی از طریق تنگه واخان با استان مسلمان نشین سین‌کیانگ (سنجان) جمهوری خلق چین و ۸۵۵ تا ۹۳۰ کیلومتر در غرب با ایران (که ۶۱۹ کیلومتر آن با استان خراسان است). بیشترین فاصله شرق تا غرب افغانستان، از دره یولی ( شرقی ترین نقطه ) تا دهانه ذوالفقار ( غربی ترین نقطه ) ۱۲۴۰ کیلومتر، و شمال تا جنوب آن ، از نقطه خمیاب در ولایت جوزجان ( شمالی ترین نقطه ) تا کوههای چاکایی ( جنوبی ترین نقطه ) ۸۵۵ کیلومتر است و حداقل فاصله آن با آبهای آزاد جهان از طریق مرزهای جنوبی و پاکستان ۵۰۰ کیلومتر است.
معرفی ۳۴ ولایت و ۳۶۴ ولسوالي كشور

​​افغانستان با نام رسمی جمهوری اسلامی افغانستان (به پشتو: د افغانستان اسلامی جمهوریت) کشور محصور در خشکی در آسیای مرکزی است.[۵] این کشور حدفاصل آسیای میانه، آسیای غربی و خاورمیانه و پایتخت آن کابل است.  موقیعت جغرافیائی افغانستان:
افغانستان قلب تپنده آسیا بین 29 و 38 درجه عرض جغرافیائی و بین 29 درجه و 30 دقیقه و 28 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 60 درجه و 30 دقیقه و 75 درجه و 50 دقیقه طول شرقی نصف النهار گرینویچ و در نیمکره شمالی – شرقی و در محدوده آسیای میانه واقع شده است. 

وغیرهافغانستان
حقوق و قضاء
پښتوتعریفمنبع قانونتلفظعنوان

دګټو تضاد: عامه مقام نشي کولای په هغه صورت کې چې عامه مقام په مستقیم یا غیر مستقیم ډول (دارقارب او مالی شریک له لاری)  په موضوع کې ذینفع وي،  د عامه اداره په استازیتوب اداري اعمال سرته ورسوي

​ مقا م عامه نمی تواند به نمایندگی از ادارۀ عامه در مواردی که وی بطور مستقیم یا غیر مستقیم (اقارب یا شریک مالی اش)ذینفع باشد، اعمالی اداری را انجام دهد

سائر منابعta.za.de.ma.na.feتضاد منافع
 

​ساختار قضایی افغانستان بمنظور رسیده گی به شکایات بررسی شده در محاکم ابتدايیه میباشد



قانون اجرآت جزائی افغانستان محکمه مرافعه

​د استيناف محكمه : هغه قـانوني مرجع ده چې قضيې په ثانوي پړاو كې د شکلی اجراآتو  او یا ماهيت له لحاظه تر څیړنـې لاندې نيسي او تصحیح، نقض، تعدیل، تائید او یا لغو کړی

​محکمۀ استیناف : مرجع قـانونی است که صلاحیت دارد قضایا  را در مرحلۀ ثـانوی از  لحاظ شکل اجراآت و ماهیت آن مورد رسیدگی  قرار می داده تصحیح، نقض، تعدیل، تائید ویا لغو نماید

سائر منابعmah.ka.ma.e.es.ti.nafمحکمۀ استیناف

​د مدافع وكيل غوښتنه:  څارنوال د تحقيق له پيل څخه دمخه لـه تورن څځه غواړي مدافع وكيل له ځانـه سره ولري. كه چېرې تـورن د مـدافع وكيل له نيولو څځه وکړی، موضوع په محضر كې درج او د هغۀ لاسـليك اخيستل كېږي. په هغۀ صورت كې چې تورن د مدافع وكيل د نيولو لپاره خپلـه مالي ناتواني بيان كـړي، د قـانون او حقوقي مرستو ادارې ته ورپېژندل كېږي.  د جنحي په جرم كې د مدافع وكيل له نيولو څځه ډډه كول، نه ښایی د تحقیق د اجرآتوخنډ او ددلايلو د ضايع كېدو سبب شي. د جنايت په جرم كې څارنوال مكلف دى يو تن مدافع وكيل د تورن په لګښت وټاکی  او په هغۀ صورت كې چې بېوزلي يې ثابته شي، د حقوقي مرستو د اداری لخواهغۀ ته وكيل يـا حقـوقي مساعد ټاکل کیږی
 

​څارنوال قبل از آغاز تحقیق از مـتهم می خواهد وکیل مدافع با خود داشـته باشد. هرگاه متهم از گـرفتن وکیـل مدافع امتناع ورزد، موضوع در محضر درج و امضـای وی اخـذ می گردد. درصورتی که متهم عدم توانائی مـالی خود را برای گرفتن وکیل مدافع اظهار نماید، مطابق احکام قـانون و مقـررۀ مربوط به ادارۀ مساعدت های حقـوقی معرفی می گردد.  امتنـاع از گــرفتن وکیل مدافع در جــرم جنحــه نبایــد مانع اجراآت تحقیق و ضـیاع دلایـل گردد. در جرم جنایت څارنوال مکلف اسـت یک نفر وکیل مدافع را به مصرف متهمبرای تعین  و در صورتی که بی بضاعتی وی ثابت گـردد، از طـرف ادارۀ مساعدت های حقوقی برای وی وکیل یا مساعد حقوقی تعیین می گردد

قانون اجرآت جزائی افغانستانmu.ta.le.ba.ie.wa.ki.le.mu.da.feمطالبۀ وکیل مدافع
تأریخ
نوع محتوامعلومات مکملترکارکرد هابیوگرافی مختصرتصویرعنوان
رجال سیاسی و شخصیت های تاریخیﺷﮭرﯾﺎر اﯾران و ﻓرﻣﺎﻧروای آذرﺑﺎﯾﺟﺎن 

​نجیم آزادزوی، از اعقاب آزادخان افغان در بارۀ ازادخان افغان کتابی نوشته وخلاصه ای از آن را چنین بدست میدهد:
«خلاصه:
آنزمانیکه نادرافشار بواسطه ایرانی ها در ایران به قتل میرسد، دو نیروی قوی نظامی افغانی در ایران در پهلوی نادرافشارقرار داشت. یکی آن احمد خان دُرانی بود که با چهار هزار نیروی قوی پشتون های سدوزایی حرم نادرافشار را نجات داده وعازم قندهار می ګردد و بنای سلطنت سدوزایی ها را گذاشته و امپراطوری بزرگ دُرانی ها را تشکیل می دهد. مگر نیروی بزرگتر و قویتری به رهبری آزادخان افغان با حدود تقریباً دوازده هزار لشکر قوی پشتون های غلزایی در آذربایجان باقی میماند. آزادخان در ابتدا منتظر میماند تا چگونګی اوضاع در داخل ایران آشکارا گردد. چون زد وخورد های داخلی در ایران موج میگیرد و هر صاحب قدرت در صدد پادشاهی ایران می افتد، آزاد خان اولاً در استحکام مناطق تحت اختیارش در آذربایجان ومناطق شمال غربی ایران پرداخته و قلعه اُرومیه را مرکز خود قرار میدهد. درین زمان شاه گرجستان تیموراس، از موقع استفاده نموده و به طرف آذربایجان ایران لشکر می کشد. آزاد خان به دفع تیموراس پرداخته او و پسر سلحشورش ارکولیس،را شکست می دهد وگرجستان را تا مرګزش طفلیس تسخیر می نماید و با دختر شاه گرجستان عروسی می کند. بعد ازآنکه خاطر آزاد خان از سمت شمال ایران آسوده میگردد، متوجه سمت جنوب ایران شده و به فکر برګشت به افغانستان میشود.
گنداسنګ مؤرخ هندی چنین می نویسد “آزادخان افغان پلان وسیعی را در نظر داشت که میخواست افغانستان، ایران، و هندوستان را تحت یک قدرت در آورده و امپراطوری وسیعی را تشکیل دهد….”
آزادخان بعد از استحکام مناطق شمال ایران متوجه اصفهان مرکز امپراطوری صفوی های ایران شده، رقبای ایرانی خود راچون کریمخان زند و حسن خان قاجار را شکست داده و در اصفهان اعلان پادشاهی می کند و سکه شاهی بنامش ضرب میګردد.
پروفیسورجان پِری، مورخ امریکایی، در کتاب خود بنام “کریم خان زند” چنین می نویسد: “شاه دُرانی، احمد شاه دُرانی،معاهده دوستی را با کریم خان زند امظا[امضاء]ٌ نمود که به اساس آن این دو شخصیت با قدرت بتواند امپراطوری نادر افشار را بین خود تقسیم نمایند….
جان پری علاوه می نماید ….قرار راپور ها، کریم خان مکتوب های دوستانه از احمد شاه که در آنزمان در نیشاپور بود دریافت می نمود و وعده پول و لشکر را از احمد شاه می گرفت که او یعنی کریم خان جلو پیشرفت آزادخان را بگیرد.ْ
مگر آزاد خان هرگز آرزوی جنگ و روبرو شدن با قشون افغانی را نداشت و اغتشاشات داخلی ایران یک بار دیګر او را به سمت آذربائیجان کشید و این بار کارش به سرحدادت کردستان، عراق، و سواحل فارس رسید. در آخر عمر به در بار شاه گرجستان به راحتی زندګی می کرد تا آنکه رقیب دیرینه اش کریم خان زند او را به دربار خود دعوت نمود و در شیراز مقرش قرار گرفت تا آنکه به عمر ۷۶ سالگی در سال ۱۷۸۱م در همان شهر، شیراز، جان به حق سپرد و در همانجا دفن شد.»
محمد هاشم آصف[مولف رستم التواریخ ]در مورد آزادخان چنین می گوید: “عالیجا آزادخان سلطانی بود با عدل و انصاف و در احکام بسیار دقیق وغوررس و مو شکاف و بصیر و رؤف و عطُوف و خوش سیرت و خوب صورت و فراخ حوصله و در ریاست صاحب حسن سیاست بوده و اخلاق حسنه آداب مستحسنه در وی جمع بوده و در حلم و وقار بی نظیر بوده است….»[رستم التواریخ،به اهتمام محمد مشیری، ص۲۵۸]
[همچنان در صفحات ۲۵۹ و۲۶۳ و۲۶۵ و۲۷۴ کتاب رستم التواریخ نیزاطلاعاتی در بارۀ کارنامه های آزادخان افغان درج است که برای تکمیل تاریخ او سودمند است.]
در بیوگرافی آزاد خان که توسط آقای آزد زوی نوشته شده، آمده است که آزادخان افغان از مردم سلیمان خیل قوم غلجی و از ولسوالی اندر غزنی و۱۷ سال بزرگتر از احمدخان درانی بود. / اعظم سیستانی

آزاد ﺧﺎن اﻓﻐﺎن
رجال سیاسی و شخصیت های تاریخیمحمد حسین خان صافی (مستوفی الممالک)

«میرزا محمدحسین خان» در زمان امارت عبدالرحمن خان  سر دفتر سنجش کوتوال کابل و «ميرزا عبدالروف خان» نائب او مقرر شدند. در این دوره ادارۀ ساخته شد که مردم آنرا شش کلاه میگفتند «که عبارت از تشکیل یک اداره سنجش محاسبات امور مالی و تعیین دارایی محکومین بود که سررشته دار آن میرزا «محمد حسین خان» کوتوال بود و اعضایش «میرزا عبدالروف خان»، «میرزا محمد قاسم خان» روز نامچه، «میرزا محمود خان» قندهاری، «میرزا شیر علی خان» و «غلام حسن خان» بودند. اینها برای ابراز خدمت به امیر بسی خانواده ها و مردم بیگناه را به عناوین باقی داری و تحریف محاسبات و غیره برباد نمودند.

امیر حبیب الله خان بعد از سال 1907 میلادی امور مالی را به «میرزا محمد حسین خان» "مستوفی الممالک" تفویض کرد، و بعد از واقعه فیر تفنگچه در شوربازار کابل بر امیر مستوفی مسئول کوتوالی و کشف قضیه هم گردید. مستوفی یکی از سرسخت ترین مخالفین جنبش مشروطیت بوده چنانچه طبق عادت معمول گماشته ها و جواسیس را با وعده و وعید و پول مامور راپور دهی از آنها نموده بود.

«محمدحسین خان» مستوفی الممالک فرزند «رحمدل خان» از خوانین قوم صافی، سید خیل ولایت پروان است. نوشت و خوان را از خانوداهً خود آموخت و کارش از کتابت عادی در چهار چوب کوتوالی کابل  آغاز گردید. نخستین کوتوال (قوماندان پولیس) شهر کابل «نائب میر سلطان» و معاون او «میرزا محمد حسین خان» بود، سپس مقام کوتوالی به وی داده شد که تا اخیر امارت عبدالرحمن خان دوام نمود.

در این زمان یک اداره سنجش محاسبات امور مالی و تعیین دارایی محکومین تشکیل شد که سررشته دار آن میرزا «محمد حسین خان» کوتوال بود. در دوره «امیر حبیب الله خان» کوتوالی و پست مستوفیت یا وزارت مالیه هم برایش داده. بعد از کشته شدن  امیر حبیب الله خان با اعلان سلطنت چند روزه سردار نصر الله خان با او همدست گشته و بر علیه امان الله خان قرار گرفت، در قیام سربازان قطعه عسکری جلال آباد و استعفای سردار از ادعای سلطنت مستوفی دستگیر و به کابل ارسال و بعد از محاکمۀ دربار و مشورۀ تمامی مشروطه خواهان اعدام شد.

حسین خان صافی
رجال سیاسی و شخصیت های تاریخیایران و ایرانی از دیدگاه سید جمال الدین افغانی 

​سید محمد جمال الدین افغان فرزند سید صفدر در سال1254 هجری قمری برابر با 1838 میلادی در روستای اسعد آباد ولایت کنر افغانستان چشم به  جهان گشود.
سید جمال الدین که از پنج سالگی با مقدمات و علوم روز آشنا شده بود در سال 1264 همراه با پدرش برای ادامه تحصیل از زادگاهش به کابل رفت و دو سال را در آن شهر به کسب علم مشغول شد، ایشان در سال 1266 ه ق به نجف اشرف هجرت کرد و مدت چهار سال را در محضر شیخ مرتضی انصاری بود و در این مدت سید جمال علاوه بر درس های حوزه علمیه به تحقیق در زمینه علوم دیگر مثل ریاضی، طب، تشریح، هیئت و نجوم پرداخت.
سید جمال در سال 1270 در حالی که حکم اجتهاد را از شیخ انصاری داشت به کشورهند رفت و در مدت دو سال درشهر کلکته ماند و در آنجا از نزدیک مشاهده کرد که چگونه بریتانیا تمام هند را غارت می کند و استعمار بر جان و مال و ناموس مردم هند مسلط شده است.
ایشان در سال 1272 برای زیارت خانه کعبه عازم مکه مکرمه شد و تا سال 1275 اوضاع شهرهای مدینه، اردن، دمشق، حلب و بغداد را مشاهده کرد و سپس به کابل آمد و برای مدت اندکی در افغانستان اصلاح گری را آغاز و مردم را نسبت به اهداف استعمار هوشیار ساخت

سید جمال الدین افغانی