نوع محتوا | شرح | ردیف | لسان | ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و گفته ها |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | قوماندۀ عسكری ـ به اصطلاح اوباش حرفهای بيهوده ـ آواز قبول مزائده در فروش عبدالله افغانی نویس
| اصطلاح عامیانه | دری | بولی / بُولِی |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | به میلهٔ چلم گفته میشود،معمولاً از نی ساخته شده که یک سر آن در آبدان چلم و سر دیگر آن در سر خانهٔ چلم وصل میباشد. عبدالله افغانی نویس | اصطلاح عامیانه | دری | آب نی / او نی |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | دهقاني پير و كهنسال عبدالله افغانی نویس | اصطلاح عامیانه | دری | بابه دهقان / بابه دیقان |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | صورت درست تحریر این کلمه بهادری است یعنی شجاعت ـ نشان شجاعت عبدالله افغانی نویس
| اصطلاح عامیانه | دری | بادوری / بهادری |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | طفل نازدانه عبدالله افغانی نویس | اصطلاح عامیانه | دری | بچه ننه / بچۀ ننه |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | اولاد وطن عبدالله افغانی نویس | اصطلاح عامیانه | دری | بچه وطن / بچۀ وطن |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | پارچۀ كه لوازم حمام را در آن گذاشته به حمام ميروند عبدالله افغانی نویس | اصطلاح عامیانه | دری | بخچه حمام / بخچۀ حمام |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | (بدتر). لفظ گفتاری دری عبدالله افغانی نویس
| اصطلاح عامیانه | دری | بد تر / بتر |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | به كار آمدن عبدالله افغانی نویس
| اصطلاح عامیانه | دری | بدرد خوردن / به درد خوردن |
ضرب المثل ها، مقولات، کنایات و اصطلاحات عامیانه | آدم شورشی عبدالله افغانی نویس | اصطلاح عامیانه | دری | بلوائی / بلوایی |